پس جای آن دارد که گفته شود، اگر جنین ناشی از لقاح مصنوعی نیز در فاصله کمتراز ۱۰ماه از تاریخ فوت پدر به دنیا آید، وارث شناختن او با روح قانون و اراده مفروض او در برخورد با این فرع نو ظهور و حادث موافق است، به ویژه که این نتیجه با عدالت که هدف غایی قواعد است، سازگارتر می کند.
در مورد مادری هم که شوهربه هنگام نزدیکی فوت میکند و انعقاد نطفه در فاصله کوتاه پس از آن رخ میدهد، باید از همین معیارتسامح استفاده کرد».[۷۸]
مبحث دوم : توارث در حالت جایگزینی رحمی
بند اول : بررسی رابطه توارث بین کودک و صاحب اسپرم
وجود رابطه نسبی بین وارث و مورث از موجبات ارث است لذا با توجه به انتساب طفل به پدر حکمی، وی پدر قانونی طفل است و رابطه توارث بین طفل متولد از رحم جایگزین و پدر حکمی برقرار است. چرا که کودکی حاصل از اسپرم از نظر بیولوژی و خونی با صاحب اسپرم علقه طبیعی دارد و در عرف نیز فرزند صاحب اسپرم محسوب می شود و درحقوق اسلام نیز صاحب اسپرم پدر کودک محسوب است و درقانون مدنی ایران به اقتباس از حقوق اسلام و فقه امامیه موجبات ارث نسب و سبب است. به موجب مواد۸۶۱ و۸۶۲ قانون مدنی اولین طبقه ای که بین آن ها توارث برقرار است پدرو مادر و اولاد و اولاد اولادند. اولاد در عرف و حقوق و شرع به کسانی گفته می شود که از اسپرم مرد و تخمک زنی به وجود آمده باشند که صاحبان اسپرم و تخمک پدر و مادر آن کودک محسوب میگردند. فرزندان ناشی از زنا منحصراًً از نظر توارث رابطه با زانی یا زانیه ندارند، و عمل زنا مانعیت دارد نه عدم وجود رابطه علقه زوجیت بین زن و مردی که طفل حاصل مقاربت بین آنان است قانون ایران به نفع فقه امامیه فرزند ناشی از شبهه واکراه را از موانع ارث قرار نداده است[۷۹].
بنابرین به طریق اولی در مورد کودک ناشی از رحم اجاره ای که مقاربتی با مادر اجاره ای صورت نگرفته می توان گفت که ممنوعیت توارثی وجود ندارد و بین صاحب اسپرم و فرزند ناشی از آن، که در رحم اجاره ای رشد کرده و متولد شده است توارث برقرار است و آنان از یکدیگر ارث میبرند و در حقوق اسلام نیز این ممنوعیت وجود ندارد بدون هیچ تردیدی فرزند قانونی و مشروع صاحب اسپرم محسوب می شودو بلاشک از همدیگر ارث خواهند برد.[۸۰]
بند دوم: بررسی رابطه توارث بین کودک و صاحب تخمک
در بیان رابطه توارث بین طفل و مادر در صورتی که مادر حکمی، یعنی مادر صاحب تخمک را مادر قانونی طفل دانیم، رابطه توراث بین طفل و وی برقرار است، چراکه در این موضوع یکی از پایه های اصلی تشکیل جنین تخمک است و زن صاحب رحم اجاره ای صاحب تخمک نیست و فقط محل و ظرفی برای پرورش و رشدجنین است.در واقع از جهتی می توان رحم اجاره ای را شبیه لوله آزمایش یا دستگاه دیگری دانست که جنین در آن دستگاه رشد میکند و این دستگاه درعرف و اصطلاح مادر کودک تلقی نخواهد شد در این حالت رابطه توارث از یک سو بین طفل و پدر حکمی و از طرف دیگر بین طفل و مادر صاحب تخمک برقرار است، همان طور که کودک ملحق به صاحب اسپرم است بی تردید باید جنین را به صاحب تخمک نیزمنتسب دانست گرچه که کودک را در بدن خویش پرورش نداده و نزائیده اما مادر کودک است و برابر ماده ۸۶۱ قانون مدنی چون بین جنین و مادر صاحب تخمک رابطه خونی ونسبی برقرار است پس ازیکدیگرارث میبرند[۸۱].
بند سوم: بررسی توارث بین کودک و بانوی صاحب رحم
درصورتی که فرزند حاصل از رحم جایگزین را به مادر جانشین انتساب دهیم و آنان رادر عرف و شرع مادر و فرزند بدانیم و معتقد باشیم بین آنان اشتراک خونی وجود دارد همین میزان اشتراک خونی سبب پیدایش قرابت نسبی است و یکی از شرایط و موجبات ارث که وجودقرابت نسبی است پس کودک و مادر اجاره ای از هم ارث میبرند به عبارتی در این فرض درباره نسب مادری فرضی داده شده و آن انتساب فرزند حاصل از رحم جایگزین به مادر جانشین و مادر حکمی است. طبق این نظریه مادر جانشین و مادر حکمی هر دو مادر قانونی طفل میباشند در این صورت چگونگی تحقق توارث بین طفل در آن واحد با دو مادر، مطلبی میباشد که نیازمند بررسی است.
بنابرین طبق ماده۸۶۵ قانون مدنی اگر در کسی موجبات متعدده ارث جمع شود از تمامی آن ها ارث میبرد. بدین ترتیب هرکس که هر یک ازاقسام خویشاوندی مذکور در قانون مدنی را که موجب ارث است داشته باشد به لحاظ هر خویشاوندی نصیب خود را طبق قانون مدنی از ترکه میبرد. زیرا قانون هریک از آن روابط را به تنهایی از موجبات ارث شناخته است[۸۲].
که به نوبه خود مسایل و مشکلاتی را پیش می آورد از آن جمله اینکه آیا سهم یک مادر بین آنان تقسیم می شود یا خیر؟
اما در مقابل اگر مادر اجاره ای را مادر نسبی به معنی عرفی و قانونی ندانیم و او را در حکم مادر رضاعی کودک محسوب کنیم از جهت حرمت نکاح مانند مادر فرزند محسوب می شود ولی قرابت نسبی که موجب تحقق ارث بین آنان شود، تحقق نیافته است. بنابرین موجبات قانونی توارث بین آن ها فراهم نشده و از همدیگر ارث نخواهند برد و مشکل دو مادر و ارث حل می شود نظر ما در بحث توراث بین کودک و بانوی صاحب رحم همین نظر است که جانشینی رحمی بین کودک و مادر اجاره ای فقط سبب ایجاد رابطه محرمیت و حرمت نکاح می شود و سببی برای ارث نخواهد بود. پس کودک حاصل از جایگزینی رحمی از مادر جانشین ارث نخواهد برد.[۸۳]
نهایتاًً: ما در این معتقدیم مادر حکمی، مادر قانونی کودک است بنابرین رابطه توارث بین مادر صاحب تخمک و کودک حاصله از جایگزینی رحمی بر قرار می شود و فرقی هم نمی کند که برای بانوی صاحب رحم قرابت نسبی قائل باشیم یا نباشیم به هر حال رابطه رحمی بین کودک و مادر جانشین تنها سبب محرمیت و حرمت نکاح می شود نه ارث از طرفی اصل براین است که هر فرد یک پدر و یک مادر دارد و خلاف اصل است که برای کودکی دو مادر در نظر بگیریم و مادر اصلی کودک کسی است که تخمک از اوست و فرزند از نظر ژنتیکی مشخصات مادرو پدری را دارد که نطفه از آنان است. پس طفل حاصل از جایگزینی رحمی از مادر قانونی خود که همان مادر صاحب تخمک است ارث میبرد در حالی که هیچ رابطه توارثی بین او و بانوی صاحب رحم برقرار نیست اما بین طفل و صاحب اسپرم در جایگزینی رحمی هیچ شکی در رابطه با توارث وجود ندارد به عبارتی بین طفل و صاحب اسپرم توارث برقرار است[۸۴].
مبحث سوم : وضعیت ارث جنین منجمد شده:
نطفه ترکیب یافته درداخل رحم که عرفاً به آن عنوان «حمل» اطلاق میگردد، از لحظه امتزاج اسپرم با تخمک (انعقاد نطفه) از حقوق مدنی متمتّع میگردد،. حال سؤالی که مطرح می شود این است که آیا این حقوق نسبت به کودک آزمایشگاهی، بعداز انعقادنطفه و مادام که به رحم منتقل نشده است، جاری می شود یا خیر؟