-
- محاسبه ارزش پولی مؤلفههای سرمایه فکری از طریق ضریب وزنی هر مؤلفه در ارزش مجموعه سرمایه فکری نقدی.
- افزودن ارزش سرمایه فکری به ارزش دفتری و ایجاد گزینههای جدید تصمیمگیری. (پاکدل، دریایی،۱۳۹۲، ص ۱۴)
۲-۲-۱۴-۱۰) مدل های بازده داراییها:
در این مدل ها، میانگین درآمد سازمان پیش از مالیات به عنوان مبنایی برای محاسبه در نظر گرفته میشود. در واقع این میانگین در یک بازه زمانی، تقسیم بر میانگین سرمایه فکری سازمان میگردد. حاصل این کسر مقدار ROA سازمان را به دست میدهد. در ادامه مقدار ROA از میانگین صنعتی کسر شده و حاصل این عملیات در گام بعد، در میانگین سرمایه فکری سازمان ضرب شد، تا درآمد متوسط سالانه از خلال سرمایه فکری مورد محاسبه قرار گیرد. (پاکدل، دریایی،۱۳۹۲، ص ۱۴)
۲-۲-۱۴-۱۱) مدل ارزش افزوده اقتصادی:
در دهه ۱۹۹۰،EVA که توسط شرکت «استون استوارتاند کمپانی»[۴۳]یک مؤسسه مشاوره در نیویورک مطرح گشت از شهرت زیادی برخوردار شد. این روش بر حداکثر کردن ارزش ثروت سهامداران تأکید دارد. در این روش، از معیارهایی نظیر بودجهبندی سرمایهای، برنامهریزی مالی، تعیین هدف، اندازهگیری عملکرد، ارتباط با سهامداران و جبران خدمات تشویقی برای تعیین راههایی که از طریق آن ها ارزش شرکت افزوده یا کم میشود. نقطه قوت این روش، همبستگی آن به قیمت سهام است.EVA به صورت کمی و مالی بیان میشود و شامل پنج مرحله است:بررسی داده های مالی شرکت-شناسایی و تعیین نوع سرمایه های شرکت-تعیین نرخ هزینه سرمایه شرکت-محاسبه سود خالص شرکت-محاسبه ارزش اقتصادی افزودهشده از طریق کسر هزینه سرمایه از سود خالص در حقیقت EVA،اختلاف بین درآمد خالص عملیاتی بعد از مالیات و هزینه سرمایه (بهره) از حقوق صاحبان سهام و بدهیها میباشد و برای سیستم گزارش عملکرد شرکت از ارزش افزوده سهامداران استفاده. ارزش افزوده تنظیمی اقتصادی توسط دویلرز مطرح شد. همچنین ارزش افزوده اقتصادی تصفیهشده توسط روس و دیگران، عنوان شد. سود اقتصادی تنظیمشده نیز توسط مارکون[۴۴] مطرح شد. همچنین مدیریت ارزش اقتصادی توسط KPMG مطرح شد. (پاکدل، دریایی،۱۳۹۲، ص ۱۵-۱۴)
۲-۲-۱۴-۱۲) مدل ارزش نامشهود محاسبهشده:
مدل ارزش نامشهود محاسبهشده جزو مدل های بازده داراییها است، که در سال ۱۹۹۷ میلادی توسط توماس استوارت معرفی شده است. این مدل، بر پایه محاسبه ارزش جاری خالص متوسط مازاد بازدهی سرمایه پس از مالیات بنا نهاده شده است. استوارت در قالب این مدل، هفت مرحله محاسبه ارزش نامشهود را اینگونه توصیف میکند:
-
- محاسبه میانگین درآمد قبل از مالیات برای سه سال گذشته.
-
- مراجعه به ترازنامهها و به دست آوردن میانگین داراییهای مشهود در پایان سال مالی برای سه سال گذشته.
-
- تقسیم درآمدها بر داراییها به منظور تعیین بازدهی داراییها.
-
- محاسبه متوسط بازده داراییها در آن صنعت به خصوص، برای دوره سه سال مشابه.
-
- محاسبه بازده مازاد از طریق ضرب متوسط دارایی در صنعت در متوسط دارایی مشهود شرکت و کسر این مقدار از درآمد قبل از مالیات محاسبهشده در مرحله اول.
-
- محاسبه متوسط نرخ مالیات بر درآمد در سه سال و ضرب آن در بازده مازاد.
-
- کسر مقدار به دست آمده از بازده مازاد به منظور به دست آوردن مازادی که قابل نسبت دادن به داراییهای نامشهود است.
- محاسبه ارزش جاری خالص به دست آمده در مرحله ششم از طریق تقسیم مقدار مازاد بر نرخ تنزیل متناسب، مانند: هزینه سرمایه شرکت.
هرچند مقدار عددی به دست آمده در قالب این مدل، در قیاس با سایر مقادیر موجود در ترازنامهها، از دقت کمتری برخوردار است، اما ارزشی که در این مدل برای داراییهای نامشهود مورد محاسبه قرار میگیرد، ارزشی است که بیشترین تأثیر را بر جریان مالی نقدینگی آینده سازمان، در مقایسه با سایر موارد نشان داده شد. در ترازنامه دارا است. (پاکدل، دریایی،۱۳۹۲، ص ۱۶-۱۵)
۲-۲-۱۴-۱۳) مدل تعیین ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری:
ضریب ارزش افزوده فکری[۴۵](VAIC) توسط انته پولیک[۴۶] به عنوان تحلیلی برای اندازهگیری عملکرد یک شرکت معرفی گردیده است. این روش اولین بار بر اساس این فرض به وجود آمد که ارزش افزایی یک شرکت ممکن است بر روی ارزش بازار شرکت اثرگذار باشد. ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری، توانایی آن را دارد که مجموع کارایی ارزش آفرینی در یک شرکت را اندازهگیری و نمایش دهد. یکی دیگر از مفاهیم جانبی مهمی که از VAIC نامبرده میشود کارایی سرمایه فکری (ICE) است که کارایی سرمایه فکری یک سازمان را تشریح میکند. اساس این روش بر این قرار است که اوصلا ارزش آفرینی در سازمان از دو منبع اساسی سرچشمه میگیرد:
۱-منابع سرمایه های فیزیکی
۲-منابع سرمایه های فکری
در عمل VAIC نشاندهنده میزان کارا بودن ارزش آفرینی حاصل از به کارگیری همه منابع سازمانی است و ICE نمایانگر کارا بودن ارزش ایجادشده از طریق به کارگیری سرمایه فکری است. هرچقدر منابع موجود در یک شرکت بهتر به کار گرفته شوند، میزان کارا بودن ارزش آفرینی یک شرکت نیز بالاتر خواهد بود. اجرای این روش کاملاً ساده بوده و داده های مورد نیاز برای به کارگیری آن به راحتی در صورتهای مالی یافت میگردد. همان گونه که ذکر شد این روش بر پایه استفاده از دو منبع است:۱-سرمایه به کار رفته ۲-سرمایه فکری. هر دو منبع نقش بسیار مهمی در ارزش افزایی یک شرکت داشته و هزینه های صرف شده در آن ها به عنوان سرمایهگذاری در نظر گرفته میشوند. سرمایه به کار گرفتهشده (CE)[47] شامل حقوق صاحبان سهام، مجموع بدهیها و مجموع ثبتهای اصلاحی سود میباشند. از سوی دیگر در این روش سرمایه فکری شامل دو دسته سرمایه انسانی و ساختاری میگردند. مراحل اجرای این روش به قرار زیر است:
۱٫ در ابتدا ارزش افزوده (VA)[48] شرکت مورد بررسی محاسبه میشود. ارزش افزوده یک شرکت میتواند از طریق فرمول زیر محاسبه گردد:
VA = P + C + D + A
که در آن:
P =سود عملیاتی
C = هزینه های کارکنان (شامل حقوق و سایر هزینه های اجتماعی کارکنان)
D =استهلاک
A =استهلاک دارایی
۲٫ سرمایه ساختاری انسانی شرکت را محاسبه کنید. سرمایه انسانی (HC)[49] شرکت با تجمع حقوق پرداختی به کارکنان محاسبه میشود سرمایه ساختاری (SC)[50] شرکت از طریق کسر سرمایه انسانی از ارزش افزوده محاسبه میگردد:
SC= VA – HC
۳٫ کارایی سرمایه بکارگرفته شده (CEE)[51] را محاسبه کنید. این میزان از طریق تقسیم رقم مربوط به ارزش افزوده به سرمایه بکارگرفته شده به دست میآید. کارایی سرمایه بکارگرفته شده، نمایانگر این است که چه میزان از ارزش افزوده شرکت از طریق سرمایه بکارگرفته شده به دست آمده است. کارایی سرمایه انسانی (HCE)[52] نیز از طریق تقسیم ارزش افزوده بر سرمایه انسانی میآید.
HCE = VA / HC
کارایی سرمایه انسانی، نمایانگر کارایی ارزش افزوده حاصل از منابع سرمایه انسانی به کار گرفتهشده در یک شرکت میباشد. سومین جز کارایی سرمایه ساختاری (SCE)[53] است که با تقسیم سرمایه ساختاری بر ارزش افزوده به دست میآید.
SCE = SC / VA
کارایی سرمایه ساختاری، نشاندهنده این است که چه میزان از ارزش افزوده ایجادشده در شرکت از طریق سرمایه ساختاری حاصل گردیده است.