۲-۲-۳-۴- سبب شناسی کمال گرایی
۲-۲-۳-۴-۱- عوامل مربوط به والدین
مطالعات تجربی و نظری انجام شده بر عوامل والدینی تمرکز داشته اند.چند تحقیق بین کمال گرایی و عوامل والدینی مختلف از جمله سبک های فرزند پروری، کمال گرایی والدین و سبک دلبستگی رابطه پیدا کردهاند (ممیستر[۱۱۲]، ۲۰۰۲).
۲-۲-۳-۴-۱-۱- سبک فرزند پروری
مهم ترین فاکتوری که به عنوان عامل علی در رشد و تحول کمال گرایی مطرح بوده است، تاثیر شیوه های فرزند پروری است (به نقل از رم، ۲۰۰۵). منظور از شیوه های فرزند پروری روش هایی است که والدین برای کنترل فرزندان خود در پیش می گیرند.طبق مطالعه بامریند[۱۱۳] (۱۹۷۱)، سبک های فرزند پروری را بر مبنای دو ویژگی می توان طبقه بندی کرد: اقتدار[۱۱۴] (سخت گیری) و پاسخ گویی[۱۱۵]، منظور از اقتدار حدی است که والدین کنترل نشان میدهند و تقاضای رسش و نظارت دارند. منظور از پاسخ گویی میزانی است که والدین گرمای عاطفی، پذیرش و همکاری با فرزندانشان نشان میدهند. بامریند بر مبنای این دو ویژگی، سه شیوه فرزند پروی شناسایی کرد. این سه نوع عبارتند از:
- سبک تربیتی استبدادی[۱۱۶] ۲٫ سبک تربیتی اقتدارگر[۱۱۷] ۳٫ سبک تربیتی آسان گیر[۱۱۸]
مک کوبی و مارتین[۱۱۹] (۱۹۸۳)، در بسط اخیر مدل بامریند با تقسیم سبک تربیتی آسان گیر، سبک چهارمی به نام سبک بی توجه، معرفی کردهاند (به نقل از ممیستر، ۲۰۰۲).
سبک تربیتی استبدادی
بامریند (۱۹۹۱) والدین با سبک تربیتی استبدادی را افرادی با سطح بالایی از اقتدار و سطح پایینی از پاسخگویی معرفی میکند.این دسته از والدین بیشتر به کنترل رفتارها و نگرش های کودکان متمرکز میشوند و بر پیروی و احترام به قدرت و دستورهای خود از جانب کودکان تأکید میکنند (به نقل از همان منبع).
این شیوه تربیتی زمینه را برای رشد و ایجاد ویژگی شخصیتی کمال گرایی ناسازگارانه آماده میکند.هورنای (۱۹۳۴، به نقل از مهرابی زاده هنرمند و وردی، ۱۳۸۲) اظهار میدارد، تاریخچه رشد بیمارانی که دچار گرایش شدید به کامل بودن هستند، نشان میدهد که این بیماران والدینی داشته اند سخت گیر و به ظاهر مقدس مآب که در منزل با قدرت مطلق حکمفرمایی میکردند و اغلب اوقات والدین میان فرزندانشان تبعیض قائل می شده اند و رفتارشان با کودکان خود رفتاری غیر عادلانه بوده است.
هماچک (۱۹۷۸) نیز از جمله کسانی بود که بر رشد سبک شخصیتی کمال گرایی، آن هم در قالب دو بعد تأکید نمود.وی میگوید کمال گرایی نابهنجار (نگرانی زیاد در مورد اشتباهات و ترس از داوری های منفی دیگران)، حاصل تجربه های دوره کودکی است. این کودکان دارای والدین غیر تأییدگر و یا به ندرت تأیید گر هستند که علاقه شان به کودک بستگی به عملکرد کودک دارد.والدین کمال گرا بیش از اندازه انتقاد میکنند، سخت گیر هستند و عموما کمتر از فرزندانشان پشتیبانی میکنند.هماچک معتقد است عدم تأیید گاه گاهی و یا تأیید شرطی والدین عامل نمودار شدن کمال گرایی در کودکان است.
سبک تربیتی اقتدارگر
بامریند (۱۹۹۱) والدین اقتدارگرا را افرادی با اقتدار و پاسخ گویی بالا معرفی میکند.این والدین برای پیروی فرزندان از قوانین و به اجرا در آوردن آن، قانون وضع میکنند، بر رفتار فرزندان خود نظارت میکنند و زمانی که قوانین اجرا نشود از روش های غیر تنبیه استفاده میکنند.برخلاف والدین مستبد، والدین مقتدر روابط بین خود و فرزندان را تشویق میکنند.این والدین ضمن جویا شدن عقاید فرزندان، در وضع قوانین آن ها را شرکت میدهند.این سبک با کمال گرایی سازش یافته و مثبت ارتباط داده شده است( به نقل از ممیستر، ۲۰۰۲).
سبک تربیتی آسان گیر
این سبک تربیتی از رفتار والدینی نتیجه می شود که سطوح پایینی از اقتدار و سطوح بالایی از پاسخ گویی را نشان میدهند (به نقل از ممیستر، ۲۰۰۲).مشابه با والدین مقتدر، والدین آسان گیر نگرش های گرم و پذیرنده ای نسبت به کودکان شان نشان میدهند، اما از طرف دیگر کنترلی روی کودکان شان اعمال نمی کنند.
این گروه از والدین، رفتارهای فرزند خود را در دوره کودکی به درستی کنترل نمی کنند، در نتیجه در دوره نوجوانی و جوانی از درونی ساختن اخلاقیات و ارزش ها در آنان ناتوان می مانند و در تربیت جوانان مستقل و خود رهبر، درمانده میشوند.
والدین آسان گیر کودکان و نوجوانانی را پرورش میدهند که:
الف. از روبرو شدن با مشکلات پرهیز میکنند.
ب. کمتر به والدین خود اعتماد دارند و در نتیجه از ارزش های آنان پیروی نمی کنند.
ج. در برقراری رابطه صمیمانه و دیرپا ناموفق هستند.
د. غیر مسئول هستند و در پاسخ به انجام وظایف روزمره زندگی، احساس مسئولیت نمی کنند.
ه. بی بندوبار هستند و به تجربه جنسی زودرس و مصرف مواد مخدر روی می آورند (مهرابی زاده هنرمند و وردی، ۱۳۸۲).
سبک تربیتی بی توجه
این والدین سطوح پایینی از اقتدار و پاسخ گویی را هم زمان دارا هستند.این والدین بی توجه، به کودکان خود هیچ گونه حمایت و توجهی نشان نمی دهند.آن ها بیش از آنکه برای کنترل رفتارهای کودکان خود تلاش کنند، از درگیری و مشارکت در زندگی آنان، امتناع میکنند (مک کوبی و مارتین،۱۹۸۳؛ به نقل از ممیستر ، ۲۰۰۲).
جمع بندی
به طور کلی مطالعات چندی ارتباط بین سبک های فرزند پروری و شاخص های متفاوت کمال گرایی را آزموده اند. رایس[۱۲۰] و همکاران(۱۹۹۶) پی بردند که کمال گرایان نابهنجار در قیاس با کمال گرایان بهنجار، والدین خود را به عنوان افرادی کمتر تشویق کننده، بیشتر سخت گیر و عیب جو، ادراک میکردند.
کاوامورا [۱۲۱]و همکاران (۲۰۰۲) رابطه بین کمال گرایی مثبت و منفی و سبک های فرزند پروری را در نمونه ای ۳۳۷ نفری از دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه، مورد بررسی قرار دادند. آنان از [۱۲۲]MPS-F (فراست و همکاران،۱۹۹۰) برای سنجش کمال گرایی و مقیاس سخت گیری والدینی استفاده کردند.مقیاس سخت گیری والدینی دارای آیتم هایی است که با میزان متوقع بودن، عیب جویی و سخت گیری والدین رابطه دارد. آنان متوجه شدند که سبک های تربیتی سخت گیرانه و استبدادی با کمال گرایی سازش نایافته (که با خرده مقیاس های شک و تردید درباره عملکرد و نگرانی درباره اشتباه سنجیده می شد) در زنان و مردان مرتبط بود.
۲-۲-۳-۴-۱-۲- کمال گرایی والدین
نتایج مطالعات انجام شده به طرز باثباتی نشان میدهند، کودکانی که سطوح بالایی از کوشش های کمال گرایانه (معیارهای شخصی، کمال گرایی خود مدار) دارند، والدین شان نیز سطوح بالای کوشش های کمال گرایانه نشان میدهند (استوئبر و اتو[۱۲۳]، ۲۰۰۶).این رابطه به ویژه زمانی که والد و کودک هم جنس هستند، قوی به نظر میرسد (سوئنس[۱۲۴] و همکاران، ۲۰۰۵).