افراد در جامعه با یکدیگر متفاوتند هر کدام هدف خاصی را دنبال می کنند و بر اساس هدف، روش ومسیر متفاوتی در زندگی انتخاب می کنند. برخی افراد بسیار معتقد ومستحکم هستند و در عین حال که در زندگی شخصی موفق اند و استعدادهای وجودی خود را شکوفا کرده اند در جامعه نیز افراد خلاق و حامی دیگران هستند. آن ها انسان های کامل و خود ساخته ای هستند که در روانشناسی انسان گرایی به آن ها انسان هایی خود شکوفا گفته می شود.[۸۴]
-۵-۱-۱-۲استقلال
-۱-۵-۱-۱-۲تعریف استقلال:
خوداتکایی عبارت است از: اعتقاد داشتن به توانایی های فردی خود، اعتقاد به توانستن انجام هر کاری که بخواهیم، اعتقاد به این موضوع که «من فرد مهمی هستم»، اعتماد داشتن به خود و…
مهارت خوداتکایی یکی دیگر از مؤلفه های هوش هیجانی است.
۲-۵-۱-۱-۲-استقلال در قرآن و روایات و روانشناسی:
پیامبر(ص) می فرماید: از مردم چیزی نخواه اگر تازیانه ات افتاد، فرود آی و آن را بردار.[۸۵]
خودفرمانی چشم انداز تربیت علوی
برابر آنچه در نهجالبلاغه آمده است، بازده و برونداد ایده و اندیشه علوی در حوزه اخلاق و تربیت، انسان بالنده، زاینده و گسترش یافتهای است که به پایه «خویشتن بانی» (= تقوی) رسیده و «خویشتندار» باشد. چه آن که به گفته آن پیشوا: «سرنمون منشهای فرازین انسانی، خویشتنبانی و خویشتنداری است.»[۸۶] و چنان است که وی، آن را چکیده واگویههای تربیتی خویش میداند.
نشانه بر نهاده «تقوی»، چنان که پارهای پنداشته و انگاشتهاند، پرهیز و ستیز نیست، بلکه «خودکنترلی، خودفرمانی و خودسالاری» است. و این بسته به آن است که آدمی دستگاه «عقل و اراده» خویش را آن چنان بارور و کارگر سازد که بتواند کار و کنشی خردمند و فرازمند داشته و از سر «آزادی» گزینش کرده و رفتار نماید. در سخنان امام علی(علیه السلام)آمده است که: «در برخورد با رویدادها و رخدادهای زندگی، چونان شتربچّه دوساله باش که نه پشتی دارد تا بر او بار نهند و نه پستانی که از او شیر دوشند.» [۸۷]
روشن است که انسانی اینچنین توانمند، آن چنان رادمند خواهد بود که در زیست گروهی و پیوندهای انسانی و اجتماعی «خود تراز» باشد.
کسی که در زندگی به فردی وابسته نباشد و بتواند خودش را به صورت مستقل مدیریت کند دارای ویژگی استقلال و مدیریت است. چنین شخصی چون افکارش وابسته به کسی نیست استقلال رفتاری دارد و داشتن این مولفه هوش هیجانی، افراد را قادر میکند که در سطح اجتماع مستقل عمل کنند و به همین دلیل از سوی دیگران جذابیت رفتاری بیشتری داشته باشند. activity_52809_21324009
۳-۵-۱-۱-۲-راهکارهای به دست آوردن استقلال شخصیتی
بخشی از ویژگی های شخصیتی از دوران کودکی شکل گرفته و تغییر آن ممکن است مشکل باشد مثلا در تحلیل روانی مادر و فرزند اگر مادربه اندازه کافی و البته متعادل به فرزند خود محبت نکند فرد نسبت به رابطه با جنس مخالف خودش احساس عجز یا ناتوانی و نوعی وابستگی صورت می گیرد بنابراین به طور خلاصه برای به دست آورد عزت نفس و خودارزشمندی که ما را از هر نوع ازدست دادن ها بیمه می کند و با هر گونه جدا شدن ها ما را دچار استرس و نگرانی نمی کند ، نکات زیر مفید است:
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۱-۳-۵-۱-۱-۲-توجه به نقاط مثبت و منفی خود
۲-۳-۵-۱-۱-۲-احترام به خود و خودگویی مثبت
۳-۳-۵-۱-۱-۲-حفظ آرامش و درونی کردن آن:
دوستی مناسب با هم جنس، ورزش، مطالعه، خودشناسی و ارتباط با خدا آرامش و بی نیازی را برای انسان به ارمغان می آورد.
۴-۳-۵-۱-۱-۲-بینش صحیح به دنیا:
پذیرفتن این که دنیا جایگاه واقعی از دست دادن ها و به دست آوردن هاست.
۵-۳-۵-۱-۱-۲-توجه به آرامش های موقتی:
توجه به آسیب ها و آرامش های موقتی که باعث استرس بیشتر می شوند و خسارت های شخصیتی و عاطفی را با خود به همراه می آورند.
۲-۱-۲-مؤلفه های بین فردی :
ایجاد صمیمیت و کسب رضایت متقابل در روابط اجتماعی جزو این مؤلفههای هوش هیجانی محسوب میشود. بیشتر افراد موفق در دنیا موفقیتهایشان را مدیون روابط اجتماعی نسبتا بالای خود هستند چون هرچقدر دایره روابط دوستانه افراد بیشتر باشد به همان اندازه درگیر موقعیتهای شغلی بیشتری میشوند و در نتیجه موفقیت بیشتری به سمتشان خواهد آمد.
۱-۲-۱-۲-همدلی
۱-۱-۲-۱-۲-تعریف همدلی:
مهارتی که موجب می شود ضمن مناسبات سالم اجتماعی و تقویت روحیه همدلی و همدردی کمک رسانی و روابط عادلانه و دوست داشتن سایر انسان ها و قبول این حقیقت که هر انسانی یکی از مخلوقات و تجلیات الهی است و در ارتباطات خود باید کرامت و عدالت، مهر، حرمت را جلوه گر سازیم، بتوانیم مرزهای روابط بین خود و دیگران را تشخیص داده،ازدوستی ها ی نامناسب و ناسالم بپرهیزیم و مولفه های این مهارت هم عبارتند از: همکاری با دیگران، دوست یابی و نگهداری از آن ها، همدلی با دیگران، درک دیگران، برقراری روابط صمیمی با دیگران، بیان واضح و روشن تفکرات، رعایت جنبه های اخلاقی اعمال جنسی، تمجید کردن و تشویق پذیرفتن،انتقاد پذیرفتن و انتقاد کردن،توانایی انجام مکالمه چهره به چهره با دیگران[۸۸].
همدلی یعنی درک کردن دیگران با وجود شراط مختلف و تفاوت های بین فردی.
زمانی که آدمی در شرایط روحی و روانی دشواری قرار می گیرد نیازمند یاری دیگران است تا او را از چنین موقعیتی نجات بخشد و وی قادر گردد به نقطه ی تعادل و وضعیت مناسب باز گردد. همدلی یکی از مهارت های ارتباطی اجتماعی اثر گذاری است که که یاری گر آدمی در شرایط است. این نوع مهارت علاوه بر کارآمدی در عرصه های ارتباط اجتماعی در حوزه هایی نظیر مشاوره، روان در مانی و مدیریت نیز قابلیت بهره گیری بالایی دارد.[۸۹]
اصولا همدلی به معنای تایید نیست، بلکه فقط درک طرف مقابل است و همین برای فرد مهم و جهت دهنده است و حتی از بعضی از رفتارهای نامناسب جلوگیری می کند. وقتی به مشکلات خانوادگی نگاه می کنیم یکی از علل اساسی آن عدم وجود همدلی است. همدلی درست نقطه مقابل سرزنش کردن و مقایسه کردن های بی جاست. تلاش برای فهم موقعیت دیگران وزمینه سازی برای پذیرش خود در میان دیگران بخشی از مهارت زندگی است. هرجا که به همیاری و مشارکت افراد نیاز باشد،همدلی موتور محرکه این حرکات خواهد شد و کارایی رفتارها را مضاعف خواهد نمود.افراد تنها در زمانی می توانند به هم دیگر کمک کنند که عواطف و تجربه های دیگران را دریابند. متاسفانه نداشتن مهارت همدلی و توجه نکردن به مجموعه فضای عاطفی و شناختی دیگران سرچشمه بدفهمی های فردی و بدتر از آن خصومت های نژادی است،فقدان همدلی در جوانان و نوجوانان باعث متوصل شدن به روش های انحرافی بیان خویشتن می شود به گونه ای که گاهی در تضاد با ارزش های اجتماعی و فرهنگی قرار می گیرد.[۹۰]
هوش هیجانی با همدلی رابطه زیادی دارد. محققین بر این باورند که صفت ناگویی هیجانی با نقص در همدلی کردن و میزان پایین هوش هیجانی رابطه دارد.
نقش همدلی در فهم زندگی
همدلی یا هم حسی به معنی تلاش برای فهم موقعیت زندگی دیگران است. درک وپذیرش دیگران ،یعنی همان افرادی که با ما تفاوت بسیار دارند، بخشی از مهارت همدلی است. بهبود روابط اجتماعی، مثلا در موقعیتهای فرهنگی و قومی، از مهارت های زندگی امروز است. و بدون آن هر لحظه ممکن است کینه ها و خصومتهای افراد، نسبت به یکدیگر تشدید شود. همدلی به راستی یک مهارت است و عده ای اساسا از این مهارت بی بهره و از مزایای بی شمار فردی و اجتماعی آن بی خبرند.[۹۱]
۲-۱-۲-۱-۲-همدلی در قرآن و روایات و روانشناسی:
رابطه مؤمنین با یکدیگر رابطه ای همدلانه و خیر خواهانه است.این همدلی و خیر خواهی با رغبت و رضایت صورت می گیرد و ناشی از پیوند مشترک آن ها با خدا و پیوند نزدیک آن ها با یکدیگر است.امام صادق«علیه السلام» می فرمایند: «المومن اخو المومن کالجسد الواحدان اشتکی شیئا وجد الم ذلک فی سایر جسده و ارواحهما من روح واحده و ان روح المومن اشد اتصالا بروح الله من اتصال شعاع الشمس بها»؛ (مومن برادر مومن است،همچون تنی از واحد اگر پاره ای از آن آزرده شود رنج آن در تمامی تن آشکار می شود. جان های دو مومن از روح واحدی است وپیوند روح مومن به روح خداوند محکم تر از پیوند پرتو آفتاب به خورشید است.)[۹۲] احساس یگانگی با مومنان و خیر خواهی برای آنان، موجب خوش خلقی در روابط متقابل، تعاون و همکاری، بی آزاری نسبت به هم و بسیاری از آثار خوب دیگر می شود.این آثار هر یک خود عامل سازگاری بهتر اعضای جامعه می شود و زندگی برای رسیدن به کمال را آسان تر و دلپذیر تر می سازد.
یادگیری این نکته که انسان ها بایستی با یکدیگر همدردی و همدلی نمایند و از یکدیگر حمایت کنند، کمک بزرگی در جهت کاهش نگرانی ها،اضطراب ها و تنش های زندگی محسوب می شود.[۹۳]
۳-۱-۲-۱-۲-آثار همدلی:
همدلی نقطه ی آغاز تعاملی مددجویانه است که آثار ارزشمندی به ارمغان می آورد. برخی صاحبنظران این آثار را چنین برشمرده اند:
-۱-۳-۱-۲-۱-۲همدلی مردم را به یکدیگر پیوند می دهد.
۲-۳-۱-۲-۱-۲-همدلی التیام بخش است.
-۱-۲۲-۱-۳-۳-همدلی اعتماد آفرین است.
۴-۳-۳-۱-۲-۱-۲-همدلی به مشکلات زندگی پایان می دهد.
۴-۱-۲-۱-۲-مهارت های همدلی در سیره ی رضوی:
با نگاهی به زندگی حضرت رضا(علیه السلام) نمونه هایی از مهارت همدلی را می توان یافت که در دو بخش سیره ی علمی و عملی امام (علیه السلام) جای می گیرد. در ادامه به بازیابی این مهارت می پردازیم .
همدلی در سیره ی عملی امام رضا(علیه السلام): زمانی که یونس بن عبدالرحمن یکی از دوستداران حضرت رضا(علیه السلام)گریان و غمگین نزد ایشان رسید و از رفتار و گفتار نادرست اطرافیانش گلایه کرد،امام فرمود:ای یونس غمگین مباش. بگذار مردم هر چه می خواهند بگویند این گونه مسائل و صحبت ها اهمیتی ندارد. زمانی که امام تو از توراضی و خشنود باشد جای هیچ ناراحتی و نگرانی نیست. یونس با سخنان حضرت آرامش یافت.
ایمان، وحدتی بنیادین و فراتر از همکاری، همزبانی، همرنگی و اتحاد صوری پدید می آورد. و استوارترین رشته های همدلی و همفکری، بین مؤمنان و اعضای جامعه بزرگ اسلامی وجود دارد.[۹۴]
۲-۲-۱-۲ –مسئولیت پذیری اجتماعی
۱-۲-۲-۱-۲-تعریف مسئولیت پذیری اجتماعی:
از نظر اجتماعی مسئول بودن یعنی افراد و سازمانها نسبت به مسائل اجتماعی، فرهنگی و محیطی با اخلاق و با حساسیت رفتار کنند.
یکی از ویژگی های مهم شخصیتی که روان شناسی مثبت گرا به آن پرداخته است مسئولیت پذیری است.
یکی از ارکان هوش هیجا نی مسئولیت در برابر خود و جامعه است. بزرگترین تصمیمی که می توانیم بگیریم،مسئول بودن در قبال احساساتمان است. مسئله مسئولیت اغلب به عواطف ما ربطی ندارد.البته برای اینکه شهروندی مسئول و متکی به نفس باشیم، باید مسئول رفاه خود،شامل سلامت روانی و عاطفی مان ،باشیم. به علاوه،عواطف ما را برای انتخاب آنچه به رفتارهایمان منجر می شود بر می انگیزند. پس مسئول بودن در قبال زندگی یعنی اینکه باید مسئول عواطف و اعمالی باشیم که عمدتا توسط افکار،ارزش ها ،ترس ها، تمایلات و عقایدمان برانگیخته شده اند.
۲-۲-۲-۱-۲- مسئولیت پذیری اجتماعی در قرآن و روایات:
انسان دین مدار در برابر خدای خویش مسئول است؛در برابر جامعه مسئول است؛ در برابر افراد خانواده و اطرافیان مسئول است؛وحتی در مقابل خویش مسئول است. نه فقط پاسخ گویی در برابر خود انسانی و نفس لوامه و جامعه دینی وجود دارد،بلکه از آنجا که هر گونه رفتار آدمی در نظام خلقت،کنش و عملی است که به حکم کریمه﴿وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُوَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَه﴾[۹۵] عکس العمل و تاوان خاص خود را دارد، می توان آثار وضعی اعمال و نیز مکافات اعمال را نیز جزئ و دنباله ای از منظومه بزرگ مسئولیت پذیری های اجتماعی انسان دین مدار دانست. همچنین اصل امر به معروف و نهی از منکر که بر طبق الاهیات اجتماعی اسلام در اصلاح جامعه اهمیت و جایگاه خاصی دارد همه ی دین مداران را به آگاهی و عکس العمل مناسب در برابر شرایط جامعه و دوری از سکوت و رخوت در مقابل ناهنجاری ها فرا می خواند.
۳-۲-۲-۱-۲-مولفه های مسئولیت پذیری
۱-۳-۲-۲-۱-۲-توجه به اصلاح رفتار:
از منظر دین سیر حرکت انسان دین مدار باید پیوسته به سوی تکامل وترقی باشد؛از نگاه اسلام،حتی دین مداری که دو روزش یکسان است بر اساس روایت «من استوی یوماه فهو مغبون»دچار خسران است.[۹۶] یکی از مسئولیت های فردی و اجتماعی انسان مومن،روحیه توجه به کاستی های خویش است.بی توجهی به آسیب های باطنی که روح را می خلد نه تنها به بیماری روح، منجر خواهد شد، بلکه می تواند تاثیر مخربی بر جامعه بگذارد.