اما اوج تدوین حقوق بشر دوستانه و ظهور حقوق بین الملل بشر دوستانه به شیوه مدرن و فعلی به سال ۱۸۵۹ و به جنگی که میان سربازان فرانسه و اتریش در شمال ایتالیا و در محلی تحت عنوان سولفرینو روی داده ، باز میگردد . این جنگ در مدت کوتاه در حدود سی و شش هزار مجروح داشته که بدون هر گونه مراقبت و محافظتی در وسط میدان جنگ رها شده و با مرگ و زندگی دست و پنجه نرم میکردند و هیچکس بفکر درمان و یا انتقال این مجروحان به پشت جبهه نبوده است . در همین حال یک بازرگان جوان سوئیسی به نام هانری دونان[۲۲] که از دیدن این صحنه رقت انگیز بسیار متاثر شده بود، به کمک افراد محلی یک حرکت امدادی را برای نجات مجروحین و انتقال آنان به پشت میدان نبرد آغاز کرد . این امر موجب گردید که هانری دونان در بازگشت به کشور خود در کتابی تحت عنوان « خاطرات سولفرینو» به بیان مشاهدات خود از جنگ مذکور پرداخته و برای کاهش سختی ها و آلام جنگ و خونریزی ، پیشنهاداتی را نیز بشرح ذیل ارائه نماید :
۱ ) تأسيس یک جمعیت امدادی داوطلب در هر کشور که در زمان صلح آموزش های لازم را کسب کرده و در زمان جنگ صرفاً خدمات درمانی و امدادی ارائه دهند .
۲ ) دولتهای متخاصم با تشکیل کنفرانس بینالمللی بر یک اصل بینالمللی با ضمانت اجرای لازم و متناسب در جهت حمایت از مبانی حقوقی حمایت از بیمارستانهای نظامی و پرسنل امدادی و درمانی اجماع نمایند .
پیشنهاد اول دونان منجر به تشکیل صلیب سرخ جهانی (هلال احمر) در ۱۷ فوریه ۱۸۶۳ گردیده و پیشنهاد دوم نیز منجر به تصویب کنوانسیون های ژنو گردید.
ذکر این نکته نیز لازم است که در صده اخیر تلاش های صورت گرفته در زمینه حقوق بشر دوستانه از دو جنبه دارای ارزش و اهمیت میباشد . اول در جهت محدود کردن و در نهایت ممنوع کردن جنگ و حمله نظامی علیه کشور دیگر و دوم در جهت تدوین قوانین بشر دوستانه و احترام به افراد در درگیریهای مسلحانه و لذا به مجموعه قواعد و مقرراتی که در زمینه مقید نمودن و یا محدود و در نهایت ممنوع کردن جنگ پرداخته ، کنوانسیونهای« حقوق جنگ» یا «حقوق لاهه»[۲۳] گفته می شود و به مجموعه قواعد و مقررات ناظر به حفظ حقوق افراد به«حقوق بشر دوستانه» یا «حقوق ژنو»[۲۴] معروف میباشند . کنوانسیون های لاهه در سالهای ۱۸۹۹ و ۱۹۰۷ به تصویب برخی از کشورهای جهان رسیده و کنوانسیون های ژنو در سالهای ۱۹۴۹ و دو پروتکل الحاقی به آن در سال ۱۹۷۷ مصوب گردید که در واقع این دو کنوانسیون حلقه ارتباط و اتحاد میان قوانین بشر دوستانه و قوانین جنگ میباشد .
آمارها نشان میدهد که در حدود ۸۰ % از جانباختگان جنگها و مخاصمات مسلحانه بعد از جنگ جهانی دوم را غیر نظامیان تشکیل میدهند . این آمار بسیار تکان دهنده میباشد . افزایش برد توپخانه ها ، موشک ها ، هواپیماهای نظامی و گسترش تولید سلاح های کشتارجمعی ، جامعه بینالمللی را به گسترش اعمال حقوق بین الملل بشر دوستانه به نفع غیر نظامیان و وضع قوانین و مقررات ویژه برای حفاظت و حمایت از آنان وا داشت. میزان تلفات غیر نظامیان در جنگ جهانی اول در حدود ۲۴ میلیون نفر بوده که این فاجعه در جنگ جهانی دوم نیز تکرار گردید . این عوامل موجب حرکت کشورها به سمت وضع قوانین بینالمللی در خصوص حقوق جنگ و حقوق بشر دوستانه گردیده که اوج این اقدامات وضع قوانین حقوق جنگ موسوم حقوق لاهه و حقوق بشر دوستانه موسوم به حقوق ژنو میباشد.
در سال ۱۹۹۶ دیوان بینالمللی دادگستری نظر خود راجع به ماهیت مقررات حقوق بشر دوستانه در جنگ را اعلام نمود. در قضیه مشروعیت کاربرد سلاح های هسته ای ، دیوان اعلام داشت که مقررات حقوق لاهه ( حقوق جنگ ) و حقوق ژنو ( حقوق بشر دوستانه ) به قواعد و مقررات عرفی بینالمللی تبدیل شده و در حال حاضر هر دو مجموعه قوانین و مقررات بنام حقوق بشردوستانه بینالمللی شناخته میشوند و مقررات پروتکل های۱۹۷۷ موید وحدت این دو شاخه از حقوق محسوب میشوند. دیوان ضمن برشماری اصول مندرج در متون و اسناد کنوانسیون های ژنو و لاهه، اظهار داشت که حمایت از نظامیان و جمعیت و اهداف غیر نظامی، تفکیک بین رزمندگان و غیر رزمندگان، منع وارد کردن رنج بیهوده به رزمندگان ازجمله اصول کلی حقوق بشر دوستانه بشمار میآید .
دیوان سپس به وجود اصل یا شرط مارتنس در مقررات حقوق بشر دوستانه نیز اشاره نموده است . مارتنس یک حقوقدان روسی بوده که پیشنهاد نمود که از آنجائی که حقوق انسانی منبعث از خود آگاهی عمومی میباشد و آن گونه که بشریت و عرف ملل اقتضا میکند باید تحت مقررات حقوق جنگ قرار گیرد . وی این پیشنهاد را به این دلیل مطرح نمود که به سرنوشت قربانیان جنگ در حقوق لاهه توجهی نشده و مقررات خاصی برای آن وضع نگردید.
خصیصه عرفی بودن قوانین و مقررات حقوق جنگ و حقوق بشر دوستانه از آن جهت اهمیت دارد که همه دولتها اعم از دولتهای عضو معاهدات و یا کنوانسیونهای بینالمللی و دولتهای غیر عضو، می بایست به حقوق و تعهدات مندرج در کنوانسیونهایی که بر پایه حقوق عرفی تصویب شده اند، پایبند بوده و نمی توانند خود را از شمول تعهدات اینگونه کنوانسیونها خارج نمایند. دیوان تاکنون از تأیید ادعای « قواعد آمرانه» حقوق بشر دوستانه امتناع نموده ولی در قضیه استفاده از سلاحهای هسته ای رأی خود را این گونه انشاء نمود که از شرایط مذبور این طور بر میآید که کاربرد سلاحهای هسته ای یا تهدید به کاربرد آن ها ، با قواعد حقوق بین الملل قابل اعمال در مخاصمات مسلحانه ، بویژه اصول و قواعد حقوق بشر دوستانه مغایر است.
۲-۱- وجوه افتراق و اشتراک حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه بینالمللی
فصل
دوم
حقوق بین الملل بشر دوستانه و خصوصیات آن
درگذشته، حقوق بشر و حقوق بین الملل بشر دوستانه به صورت مجزا شکل گرفته و توسعه یافتند، حقوق بشر را حقوق زمان صلح و حقوق بین الملل بشر دوستانه را حقوق زمان جنگ قلمداد میکردند. بنابرین تصور این بود که هیچ رابطه و نسبتی میان این دو واژه وجود ندارد. اما در پی تغییر و تحولاتی که در نظام حقوق بین الملل در دو عرصۀ حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه صورت گرفت و قلمرو اجرایی مکانی و زمانی این دو حقوق گسترش پیدا کرد، حقوق بشر دوستانه و حقوق بشر در جهت همگرایی به منظور حمایت از انسان و کرامت انسانی او توسعه یافته و بهتدریج به سمت نزدیک شدن حرکت نمودند بدین ترتیب رابطه میان حقوق بشر دوستانه و حقوق بشر در دو نظام حقوق بین الملل معاصر شکل گرفت که در دراسه مطلب به صورت اجمالی رابطه مذکور را بررسی مینماییم.
الف – تعریف حقوق بین الملل بشر دوستانه[۲۵]
«حقوق بین الملل بشر دوستانه شامل اصول و قواعد حقوقی است که هدف آن حمایت از افراد و اموالی است که در معرض تاثیرات درگیریهای مسلحانه بینالمللی و غیر بینالمللی دارند و همچنین تجدید روشها، شیوه ها و ابزار آلات جنگی است»[۲۶]
ب – حقوق بشر[۲۷]