یگانگی نهادی: به لحاظ عملی این بعد به وسیله ۴ سؤال ابزار اندازه گیری سلامت سازمانی مورد سنجش قرار گرفت. حد متوسط در این پرسشنامه ۲٫۵ میباشد که نمره بالاتر از این حد سلامت سازمانی در این بعدرا نشان میدهد.
خلاقیت و نوآوری: از لحاظ عملی نمره ای که فرد از ۵۰ ماده آزمون خلاقیت و نوآوری رندسیپ به دست می آورد میزان خلاقیت و نوآوری خودرا نشان میدهد.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
قسمت اول :بیان نظری تحقیق
۲-۱- مفهوم سلامت[۱۱]:
سلامت به معنای فقدان بیماری ونارسایی در یک ارگانیسم (موجود زنده) است، بروز یک بیماری جدی ممکن است به آسیب دیدگی جبران ناپذیری در ارگانیسم و یا حتی به مرگ آن منتهی شود. از سوی دیگر فارغ بودن از بیماری نیز بدان معنا نیست که ارگانیسم بهینه عمل میکند ،زیرا که ارگانیسم ممکن است سالم باشد ولی به وظیفه و کارکردهای خویش عمل نکند. از این رو قلمروهای پزشکی و بهداشتی روانی مفهوم سلامت کامل یا سلامت مثبت مورد توجه قرار گرفته است.
در حالت سلامت مثبت، ارگانیسم ضمن انجام وظیفه به رشد و شکوفایی خود ادامه میدهد. قریب به این مفهوم خودیابی (تحقق ذات) است که در روان درمانی و آموزش روابط انسانی بدان اشاره می شود. به زعم مزلو(۱۹۵۴)[۱۲] خودیابی میل رسیدن به حد کمالی است که شخص شکوفا شده، فعلیت مییابد .هر دو مفهوم سلامت مثبت و خودیابی، جذابیت ویژه ای در قلمرو علوم رفتاری پیدا کرده ا ند.
آیا می توان مفهوم سلامت را که مربوط به موجودات زنده است در مورد سازمانها به کاربرد؟ مایلز معتقد است که صرف نظر از مشکلاتی که (ارگانیسم پنداری سازمان) ونوع آرمانی بودن مفهوم سلامت کامل به بار می آورند ،رویداد سلامت سازمان از لحاظ مفهوم پویایی های سازمان ها و پژوهش و کوشش جهت بهسازی آن ها مزایای علمی قابل ملاحظه ای دارد. (فندرسکی، ۱۳۸۱)
چکیده آرا صاحب نظران را درباره سلامت و بالندگی انسانی می توان در تعریفی به این شرح گردآورد «انسان بالنده و سالم پرورده و متعادل است که در کلیت هستی و ابعاد وجودی خویش به صورت خود فرمان عمل میکند.» زمانی که انسان بتواند در همه ابعاد هستی چنان پرورده شود که عنان عقل، عاطفه، اخلاق و جسم خود را در دست داشته باشد و در برخورد با راه چاره های گوناگون زندگی با تکیه بر توانایی ها و دانش و تجربه خویش بهترین یا مناسب ترین راه چاره را برگزیند ،آن گاه می توان وی را انسانی سالم و بالنده به شمار آورد. انسان سالم وبالنده نیاز به پشتیبانی دیگران ندارد و از ضرورت سرپرستی و نگهبانی دیگران هم بی نیاز است. او چنان در هستی شکفتگی یافته است که با استقلال عمل، گذر زندگی را آسان و آسایش بخش میسازد.
بی گمان باید یادآور شد که انسان بالنده در بستر سازمان بالنده و پرورده می شود و هم خود به بالنده کردن و سالم سازی سازمان یاری میدهد .سازمان سالم و بالند نیز مانند انسان سالم دارای ویژگی هایی نیز میباشد. (طوسی، ۱۳۸۲)
به عبارتی سازمان نیز موجودی است که برای تأمین هدف و اهدافی ایجاد می شود که مانند هر موجودی دیگر برای وصول به اهداف مطلوب و حفظ بقای خود باید از سلامت لازم برخوردار بوده و با مشکلات موجود چه در ارتباط با محیط و چه در درون سازمان مبارزه کند. بنابرین همان طور که فرد سالم و بیمار داریم ،سازمان و اجتماع سالم و بیمار نیز داریم. سازمان نیز همانند فرد و اجتماع همواره باید برای بقای خود با مشکلات موجود چه در ارتباط با محیط ،و چه در ارتباط با درون سازمان مبارزه کند ،اما لازمه مبارزه با مشکلات، شناختن مشکلات و ابعاد مختلف آن میباشد. برای شناختن مشکلات قبل از هر چیز باید دانست که مفهوم سلامت سازمانی چیست. (حسینی، ۱۳۵۰)
۲-۲ -سلامت سازمانی[۱۳]
سلامت سازمانی مفهوم بی نظیری است که به ما اجازه میدهد تصویر بزرگی از سلامت سازمان داشته باشیم. در سازمان های سالم، کارمندان متعهد و وظیفه شناس و سودمند هستند و از روحیه بالایی برخوردارند. سازمان سالم جایی است که افراد با علاقه به محل کارشان میآیند و به کارکردن در این محل افتخار میکنند. در حقیقت سلامتی سازمان از لحاظ فیزیکی، روانی، امنیتی، تعلق شایسته سالاری و ارزش گذاری به دانایی و تخصص و شخصیت ذی نفعان ، و رشد دادن به قابلیت های آن ها و انجام وظایف محول شده از سوی فراسیستم های خود در اثر بخشی رفتار هر سیستمی تأثیر بسزایی داد. (علاقه بند، ۱۳۷۸)
سلامت سازمانی اشاره به دوام و بقای سازمان در محیط خود و سازگاری با آن و ارتقاء و گسترش توانایی خود برای سازگاری بیشتر دارد . (مایلز، ۱۹۶۹)
سلامت سازمانی مفهوم تقریباً تازه ای است که تنها شامل توانایی سازمان برای انجام وظایف به طور مؤثر نیست، بلکه شامل توانایی سازمان برای رشد و بهبود به طور مؤثر میباشد. ناظران در سازمان های سالم کارکنانی متعهد وظیفه شناس با روحیه و عملکرد بالا و کانال های ارتباطی باز و با موفقیت بالا مییابند و یک سازمان سالم جایی است که افراد می خواهند در آنجا بمانند و کار کنند و به آن افتخار کنند و خود افرادی سودمند و مؤثر هستند .(لایدن و کینگل[۱۴]، ۲۰۰۰)
سازمان سالم دارای اندام های حسی نیرومند است که وظیفه آن ها دریافت اطلاعات زنده از کلیه اجزا نظام و تعامل با آن ها است، در تشخیص هدف تواناست ،مدیریت آن در جهت رسیدن به چشم انداز آینده سازمان فعالیت میکند. سازمان سالم بر پایه اصل «اولویت محتوا بر شکل» فعالیت
می- کند. ساختار و سازوکار سازمان متأثر از هدف ما و وظایف آن است . از این رو از ساختارهای چند بعدی استفاده میکند ، یعنی ساختار رسمی هرمی شکل، تیم ها و ساختارهای افقی، ساختارهای پروژه ای و ساختارهای موقت .(مثلاً ساختار لازم برای انجام یک تغیر عمده). (بکهارد، ۱۳۸۰)
از دیدگاه کیت دیوس زمانی سازمان سالم است که کارکنان احساس کنند کاری سودمند به جای می آورند و به احساس رشد و پرورش شخصی دست مییابند آن ها بیشتر کاری شوق انگیز را که خشنودی درونی فراهم می آورد دوست دارند و میپذیرند.
بنیس نیز موازین سه گانه زیر را برای سلامت سازمانی پیشنهاد میکند:
۱- سازش پذیری: توانایی حل مسأله و نشان دادن واکنش با نرمش کامل به نیازهای متغیر و محیط.
۲- حس تشخیص : دانش و بصیرت لازم از طرف سازمان برای تشخیص وجود خودش و هدف هایی که باید دنبال کند و کارهایی که باید انجام دهد.نپرسشهای مربوط عبارتند از: هدف ما چقدر توسط اعضا تشکیل دهنده سازمان درک شده و سهم هریک چقدر است؟و اینکه تصور و احساس اعضا تشکیل دهنده سازمان تا چه اندازه با قضاوتهای دیگران درباره سازمان مطابقت دارد؟
۳- ظرفیت آزمون واقعیت: توانایی کشف، درک دقیق و تفسیر صحیح صفات و ویژگی های حقیقی محیط به ویژه آن دسته از خصوصیات محیطی که به انجام وظایف سازمانی ذیربط میباشد. (ادگارشاین[۱۵]، ۱۹۸۹)
استانلی دیویس[۱۶] در مورد سلامت سازمانی میگوید: در سازمان هایی که به واقع سالم هستند، همه اعم از کارکنان، مشتریان، سهام داران، رقبا، دولت و مردم به طور کلی می دانند هدف سازمان چیست؟ کارکنان به طور اخص باورهای راهنما (فرهنگ) را در ذهن خود دارند و می- توانند به راحتی آن ها را در رفتار روزمره خود به کار ببندند.(دیویس[۱۷]، ۱۳۷۳)