۲-۲) مدیریت زنجیره تامین
مدیریت زنجیره تامین به دنبال یکپارچه سازی واحدهای سازمانی در طول زنجیره ی تامین و هماهنگ سازی جریان مواد، اطلاعات و جریان های مالی به منظور بر آوردن تقاضای مشتری و با هدف بهبود رقابت پذیری یک زنجیره ی تامین است. در زنجیره ی تامین، کلیه فعالیت های مرتبط با جریان کالا و تبدیل مواد، از مرحله ی تهیه ماده اولیه تا مرحله ی تحویل کالای نهایی به مصرف کننده را شامل می شود(Baltacioglu et al., 2007). مدیریت زنجیره تامین نیز عبارت است از فرایند یکپارچه سازی فعالیت های زنجیره ی تامین و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آن، که از طر یق بهبود و هماهنگ سازی فعالیتها، در تولید و عرضه ی محصول حاصل می شود(Christopher, 2004). زنجیره تأمین به عنوان یک سیستم ترکیبی که شامل ۴ فرایند یعنی؛ برنامه، منبع، ساخت و ارائه میباشد تعریف شده است که قسمت های مختلف را از جمله فراهم کنندگان مواد، تسهیلات تولیدی، خدمات توزیعی و مشتریان را از طریق فرستادن مواد جاری و دریافت اطلاعات جاری به هم متصل میکند. اثر بخشی مدیریت زنجیره تأمین یک سازمان زمانی اثبات می شود که یک مکانیسم بسیار اثربخشی را برای فراهم کردن سریع و قابل اعتماد کالا ها و خدمات با سطح بالایی از کیفیت و با حداقل هزینه ارائه دهد. این یک پایه اساسی برای سازمانها در جهت توسعه یک مزیت رقابتی پایدار و باقی ماندن در رأس این مزیت و ایفا کردن یک نقش اساسی در این راستا میباشد. برای دستیابی به یک زنجیره تأمین اثر بخش، ارزیابی عملکرد کلی زنجیره تأمین بی نهایت مهم هست. این ابزارها از ترکیبی از منابع و اجزای تشکیل دهنده زنجیره تأمین استفاده میبرد و روشی بسیار کارا را برای فراهم کردن محصولات و خدمات با اثربخشی در هزینه و رقابت پذیری میباشد. بنابرین کارایی کل زنجیره تأمین به عنوان کارایی که عملکردهای چندگانه مرتبط با اعضای زنجیره تأمین را اندازه میگیرد و یکپارچگی و هماهنگی عملکرد اعضا را لحاظ می کند تعریف شده است(Chopra & Meindl, 2011). همچنین مدیریت کارایی کل زنجیره تأمین بسیار مشکل بوده و یک وظیفه چالش برانگیز است. روس[۲]، همچنین خاطر نشان کرد که حتی در درون عملیات های گسترده از قبیل جنرال موتورز که دارای زنجیره تأمین گسترده ای بوده اند سیستم های سنجش عملکرد کل زنجیره تأمین به وجود نیامده است(Srvulaki & Davis, 2010).
۲-۲-۱) تاریخچه مدیریت زنجیره تامین
مــدیریت زنجیــره تــامین بــه صــورت امــروزی از پــژوهش هــایی حاصــل شــد کــه در اواخــر دهــه ١٩۵٠ میلادی درباره انتقال موجودی انبارهـا بـه شـرکت و بـه خارج از آن انجام شده است. برنامـه ریـزی مـواد اولیـه مورد نیاز کـه در دهـه ١٩٧٠ مـیلادی بـه اجـرا درآمـد، شروع واقعی عملیات زنجیـره تـامین بـه شـمار مـی آیـد (زوکرمن، ٢٠٠٠). فــارازل زنجیــره تــامین را از جدیدترین و مهمترین موضوعات میداند که سازمان ها با بهره گرفتن از آن در پی ایجاد ارزش برای سهامداران و ذی نفعان خود هستند. همچنین مدیریت زنجیره تـامین یک مبحث میان رشته ای است که از رشته هایی ماننـد بازاریابی، مدیریت عملیات، خرید و پشتیبانی تشـکیل می شود ( فارازل،٢٠٠٢)[۳]. زنجیره تامین در مقیـاس گسـترده خـود بـه معنـای زنجیره تامین بین سازمانی بوده در حالیکـه در مقیـاس کوچکتر به معنای زنجیره تامین درون سازمانی اسـت. در زنجیره تـامین درون سـازمانی روابـط و همـاهنگی میـان بخـش هـای وظیفـه ای مختلـف سـازمانی ماننـد بازاریابی، تولید، خرید، پشتیبانی ضـروری اسـت ( اسـتدلر و کیلگـر، ٢٠٠۵ )[۴]. یـک زنجیـره تـامین شـامل تمامی مراحلی است که به طور مستقیم یـا غیـر مسـتقیم در بــرآورده ســاختن خواســت مشــتری دخیــل هســتند. زنجیره تامین نه تنها شامل سازندگان و تـامین کننـدگان می شود، بلکـه بخـشهـای حمـل و نقـل، انبارهـا،خرده فروش ها و حتی خود مشتریان را در برمی گیرد (چـوپرا و ماندیل، ٢٠٠٧)[۵]. شفیعی و همکارانش ( ١٣٨٨ ) نیاز به فعالیت های بهبود، افزایش سطح برون سپاری، افزایش هزینه حمل و نقل، فشارهای رقابتی، اهمیـت تجـارت جهانی، پیچیـدگی زنجیـره تـامین و نیـاز بـه مـدیریت موجودی ها را از عوامل سوق دهنده سازمان ها به سوی مدیریت زنجیره تامین می دانند ( شفیعی و همکـارانش، ۱۳۸۸).
۲-۲-۲) سیر تکاملی زنجیره تأمین
در دو دهه ۶٠ و ٧٠ میلادی، سازمانها برای افزایش توان رقابتی خود تلاش میکردند تا با استانداردسـازی و بهبـود فرایندهای داخلی خود محصولی با کیفیت بهتر و هزینه کمتر تولید کنند. در آن زمان تفکـر غالـب ایـن بـود کـه مهندسی و طراحی قوی و نیز عملیات تولید منسجم و هماهنگ پیش نیاز دستیابی به خواسته های بازار و درنتیجـه کسب سهم بازار بیشتری است. به همین دلیل سازمانها تمام تلاش خود را بر افزایش کارایی معطوف میکردند. در دهه ٨٠ میلادی با افزایش تنوع در الگوهای مورد انتظار مشتریان، سازمانها به طور فزاینده ای بـه افـزایش انعطـاف پذیرش در خطوط تولید و توسعه محصولات جدید برای ارضای نیازهای مشتریان علاقـه منـد شـدند. در دهـه ٩٠ میلادی، به همراه بهبود در فرایندهای تولید و به کارگیری الگوهای مهندسی مجـدد، مـدیران بسـیاری از صـنایع دریافتند که برای ادامه حضور در بازار تنها بهبود فرایندهای داخلی و انعطاف پـذیری در توانـایی هـای شـرکت کافی نیست بلکه تامین کنندگان قطعات و مواد نیز باید موادی با بهترین کیفیت و کمتـرین هزینـه تولیـد کننـد و توزیع کنندگان محصولات نیز باید ارتباط نزدیکی با سیاست های توسعه بازار تولیدکننده داشـته باشـند؛ بـا چنـین نگرشی، رویکردهای زنجیره تامین و مدیریت آن پا به عرصه وجود نهاد. از طـرف دیگـر بـا توسـعه سـریع فنـاوری اطلاعات در سال های اخیر و کاربرد وسیع آن در مدیریت زنجیره تـامین، بسـیاری از فعالیتهـای اساسـی مـدیریت زنجیره با روش های جدید درحال انجام است(Stewart, 2008). زنجیره تامین در سه دهه گذشته با توجه به تاریخ سازمانی آن که به سه دوره تقسیم می شود: در اولین دوره تمرکز براین نکته بود که چگونه می توان عملیات را در کل زنجیره تامین کارا تر نمود. در دومین دوره توجه از کارایی به اثربخشی تغییر کرد تا شروع به سهیم کردن ایده ها و تجربیات تامین کنند گان و دیگر همکارانشان در مدیریت زنجیره تامین کنند. در دوره سوم بعضی شرکت ها در حال برسی چگونگی گسترش زنجیره تامین در میان صنایع هستند تا به صورتی کارا و اثر بخش در درون صنایع فعالیت کنند(Wang, Lai & Shi, 2010).
-
- دوران تولید برای انبار[۶]: در سالهای بین ١٩۶٠ تا ١٩٧۵ سازمانها، عملیات تولیدی خود را برای افزایش توان رقابتی بر استاندارد سازی و بهبود فرآیندهای داخلی خود معطوف کردند تا بتوانند محصولی با کیفیت بهتر و هزینه کمتر تولید کنند. از این رو تلاش خود را بر افزایش کارایی و تولید بیشتر برای توزیع فیزیکی کالای نهائی معطوف کردند.
-
- دوران جذب مشتری[۷]: در سالهای بین ١٩٧۵ تا ١٩٩٠ با ظهور سیستمهای MIS توجه سازمانها از مدیریت مالی به سمت مدیریت مواد و محصولات تغییر پیدا کرد و با افزایش تنوع در الگوهای مورد انتظار مشتریان ، سازمانها توجه خود را به افزایش انعطاف پذیری در خطوط تولید و توسعه محصولات جدید معطوف کردند.