ضرورت و اهداف تحقیق
رایج ترین تلقی که در جامعه ما از علم دینی وجود دارد این است که از آنجا که علوم جدید که دستاورد تمدن غربی است و از پایه و اساس بر یک نگرش الحادی و کفرآمیز استوار است و این کفر در تمامی ارکان این علم رخنه کردهاست، لذا مسلمانان باید با مراجعه به متون معتبر دینی از نو به تولید علم همت گمارند و با تکیه برآموزه های نقلی، علم جدیدی پدید آورند. این تلقی که ما آن را اصالت دادن به معارف نقلی نام نهاده ایم امروزه طیفی از دیدگاه ها را شامل می شود که کوشیده اند این مسئله را از حیث ربط و نسبت معارف نقلی و علوم جدید بررسی کنند و بحث خود را از نگاه های ساده به علم تا نگاه های پیچیده تر ارائه دادهاند. (سوزنچی،۱۳۸۹، ص. ۱۹۵ ).
البته نمی توان پذیرفت به سبب ورود علم از دنیای غرب که مملو از کفر و بی دینی است علوم آن ها را رد کرد و علوم جدیدی بر مبنای علوم اسلامی ایجاد نمود بلکه می توان با بررسی همان علوم و بر مبنای علوم دینی به نگارش مجدد آن ها پرداخت که در دنیای کنونی سخت این اندیشه در میان اندیشمندان دلسوز مسلمان دنبال میگردد.
در تفکر فلسفی معاصر نه فقط علم جدید را بی طرف و بی بو و خاصیت نمی دانند، بلکه اصرار می شود که آن را عین قدرت بشمارند و گمان می کنم این ضرورت زمان و وضع کنونی است. به این جهت، حتی کسانی که مایل به بی طرف دانستن علم هستند، در دل خود رأی دیگری دارند و علم را دائر مدار همه چیز و میزان و ملاک دین و سیاست و فرهنگ می دانند. این ها اگر معتقد به اعتقادات و آداب دینی باشند، در وجودشان دو قدرت با هم تعارض پیدا میکند و چه بسا که تعارض را با تطبیق دادن عقاید و آداب و سنن با قواعد روش علمی حل کنند و پندارند که آنچه در وجود ایشان اتفاق افتاده است در عالم هم واقع خواهد شد. (داوری اردکانی،۱۳۷۸، ص. ۱۱۰ ).
با توجه به نفوذ عمیق پشتوانه متافیزیکی در مرحله های مختلف بسط و گسترش یک نظریه علمی، می توان نظریه علمی را به نحوی با مسما، به پشتوانه متافیزیکی آن منتسب دانست در صورتی که اندیشههای اسلامی بتوانند چنین نفوذ عمیقی را در جریان تکوین رشته یا رشته هایی از علوم انسانی عهده دار شوند، به سبب همین نفوذ محتوی، می توان آن را به صفت اسلامی منتسب ساخت و از علوم انسانی اسلامی سخن گفت. علم دینی به این معنا، موجودیتی یک پارچه خواهد داشت. این یکپارچگی بدین نحو حاصل می شود که تلقی های دینی، به منزله پیش فرض اخذ میشوند و آنگاه با الهام از آن ها، فرضیه پردازی هایی در مورد مسائل روانی یا اجتماعی صورت می پذیرد که طبیعتاً تلائم و تناسبی میان این فرضیهها با تلقی های دینی وجود خواهد داشت. (باقری،۱۳۹۰، ص. ۲۵۰ ).
پس از تکوین فرضیهها ، نوبت آزمون تجربی آن ها فرا میرسد و اگر شواهد کافی فراهم آید، می توان از یافته های علمی (تجربی) سخن گفت. این یافته ها علمی اند، زیرا از بوته تجربه بیرون آمده اند، دینی اند، زیرا رنگ تعلق به پیش فرضی دینی دارند، از ساختاری همگن و یکپارچه برخوردارند، زیرا فرضیهها در پرتو پیش فرضی معین و به تناسب و اقتضای آن پیش فرض تحول یافته اند و سرانجام از این اتهام به دور هستند که دین را به آزمون و تجربه گرفته اند، زیرا آنچه به آزمون گرفته می شود، «فرضیه های ما» است که ملهم از ایده های دینی اند، نه خود ایده های دینی. برخی از اینگونه فرضیه های ما میتوانند بر خطا باشند و برخی دیگر میتوانند به شواهدی تجربی مستظهر شوند. صرف نظر از امکان علم دینی، چه فرایندی را برای تکوین آن می توان در نظر گفت ؟ به طور مثال ، اگر کسی از علوم انسانی اسلامی سخن بگوید، چه فرایندی را می توان برای تکوین آن قائل شد ؟ فرایند تکوین علوم انسانی اسلامی به این نحو قابل تصور است که پشتوانه های متافیزیکی برگرفته از اندیشه ای اسلامی، در مراحل مختلف فعالیت علمی به کار گرفته شود. (همان، ص. ۲۵۱ ).
بشر به دین و علم، هر دو نیاز دارند لذا ما سعی خواهیم کرد به مطاله تطبیقی امکان علم دینی در سنت گرایی و پساساختارگرایی بپردازیم تا شاید بتوانیم مسائل موجود در امکان علم دینی دوران جدید را پاسخ دهیم.
هدف اصلی و اهداف جزئی
هدف اصلی
مطالعه تطبیقی رویکرد سنت گرایی و پساساختارگرایی در باب ماهیت و امکان علم دینی
اهداف جزئی
۱ – تبیین رویکرد سنت گرایی در باب ماهیت و امکان علم دینی
۲- تبیین رویکرد پساساختارگرایان در باب ماهیت و امکان علم دینی
سؤالات تحقیق
سؤال اصلی
۱ – امکان و ماهیت علم دینی در پساساختارگرایی و سنت گرایی چگونه است؟
سؤالات جزئی
۱ – رویکرد سنت گرایی چه تصویری از ماهیت و امکان علم دینی ارائه میدهد؟
۲ – رویکرد پساساختارگرایی چه تصویری از ماهیت و امکان علم دینی ارائه میدهد؟
روش تحقیق
تحقیق حاضر بر اساس اهداف آن ، از نوع تحقیقات کیفی و بنیادی است.
در این تحقیق با جمع آوری و پیدا کردن منابع گوناگون آن ها را به دقت مطالعه کرده و رویکردهای سنت گرایی و پساساختارگرایی امکان و ایجاز علم دینی را بررسی و از میان منابع فیش برداری کرده و سپس مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهیم.
در این تحقیق از منابع دسته اول (نظریات و دیدگاه های متفکران و بانیان آن نظریات) و از منابع دسته دوم (کتابها، مقالات و پایان نامه هایی که به بررسی رویکردهای سنت گرایی و پساساختارگرایی پرداختهاند) استفاده شده است.
گردآوری اطلاعات به کمک فیش برداری از کتب مرتبط با سنت گرایی و پساساختارگرایی، همچنین مقالات فارسی، مقالات لاتین و فصل نامه های علمی پژوهشی و تربیتی که در این باره است، صورت گرفته است.
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
منظور از تلخیص داده ها انتخاب، تمرکز، تنظیم و تبدیل داده ها به صورت خلاصه تر است که جزئی از فرایند تحلیل داده هاست که به پالودن و زدودن اضافات موجود در داده ها می پردازد تا بتوان آن ها را به نظم درآورد و سازمان داد و نتیجه گیری نهایی به عمل آورد. با عنایت به مطالب فوق در این پژوهش داده های جمع آوری شده با توجه به اهداف و سؤالات تحقیق دسته بندی، خلاصه و سازمان دهی میشوند.
نتیجه گیری/ تأیید
در سومین مرحله از فرایند بررسی داده ها، معنای هریک از داده ها جمع آوری شده و آن ها تبیین و تفسیر میگردند. در این مرحله در ارتباط با رویکردهای سنت گرایی و پساساختارگرایی در باب امکان علم دینی در زمینه ی هر یک از سؤالات تحقیق مورد تفسیر قرار میگیرد و سپس تبیین و تحلیل میگردد و ضمن پاسخگویی به سؤالات تحقیق نتیجه گیری نهایی به عمل میآید و سرانجام به نوشتن گزارش و تدوین نهایی اقدام می شود.
سابقه تحقیق