حمایت همکاران: عضویت در یک گروه ناهماهنگ، عزتنفس سازمانی اعضای گروه را به نحوی منفی تحت تأثیر قرار میدهد. برعکس اگر همکاران یک کارمند حامی او باشند، فرصت برای موفقیت شغلی بیشتر خواهد بود.
فصل دوم
مروری بر ادبیات
مقدمه:
کاوش پیشینه و ادبیات تحقیق، نه تنها پژوهشگر را یاری میکند تا تمام متغیرهای مربوطه را در تحقیق خود بگنجاند بلکه آمیزش زیرکانه اطلاعات به دستآمده از طریق ابزارهای گردآوری اطلاعات با آنچه در مطالعات پیشین، توسط دیگران، ارائه شده است را آسان میکند. بهبیاندیگر، بررسی پیشینه، چارچوب بنیادی خوبی برای ادامه پروژه تحقیقی، فراهم میآورد. ازاینرو، پیشینه کاوی خوب، پایه های ایجاد یک چارچوب نظری جامع که از محل آن فرضیههایی برای آزمون به دست میآید را مهیا میسازد (سکاران، ۱۳۹۱). علاوه بر این، ادبیات مناسب میتواند بستری را ایجاد نماید تا استفاده کنندگان از تحقیق، بتوانند با بررسی روند و خاستگاه تحقیق به درک بالاتری ازآنچه انجامشده است برسند. ازآنجاکه در این تحقیق به مباحثی چون عزتنفس در بین کارکنان پرداخته میشود مباحث مطرحشده در این فصل، حولوحوش مفاهیم تئوری موجود و مرتبط با اجزای عزتنفس و رابطه آن با اعتمادبهنفس و طبقهبندی انواع اعتمادبهنفس، ابعاد عزتنفس پرداخته میشود. به گونهای که در ابتدا به تعاریف مختلفی که از نام عزتنفس در دست است پرداخته میشود سپس شرح مختصری از روند عزتنفس ارائه میشود و اجزای آن نیز، تشریح میگردد. با ورود به مبحث عزتنفس، تعاریف، رویکردها و تئوریهای مربوط، مطرح میشود و در ادامه بحث، منابع انسانیو متغیرهای چند شاخصه MCDM ها به عنوان بخشی از ادبیات تحقیق، موردبررسی قرار میگیرد.
چارچوب نظری تحقیق
تعریف عزتنفس:
عزتنفس، عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموعه افکار، احساسات، عواطف و تجربیات ما در طول زندگی ناشی میشود. میاندیشیم که فردی باهوش یا کودن هستیم ، احساس میکنیم که شخصی منفور یا دوستداشتنی هستیم، موردقبول و اطمینان هستیم یا خیر؟ خود را دوست داریم یا نداریم؟
مجموعه این برداشتها و ارزیابیها و تجاربی که از خویش داریم باعث میشود که نسبت به خود احساس خوشایند ارزشمند بودن، یا برعکس احساس ناخوشایند بیکفایتی داشته باشیم. همه افراد، صرفنظر از سن، جنسیت، زمینهی فرهنگی و جهت و نوع کاری که در زندگی دارند، نیازمند عزتنفس هستند. عزتنفس، برابر است با خودباوری واقعی؛ یعنی: خود را آنگونه که هستیم باور کنیم و برای خشنودی خودمان و دیگران تلاش نماییم. عزتنفس واقعاً بر همه سطوح زندگی اثر میگذارد. در حقیقت، بررسیهای گوناگون حاکی از آن است که چنانچه نیاز به عزتنفس ارضاء نشود، نیازهای گستردهتری نظیر نیاز به آفریدن، پیشرفت و یا درک و شناسایی استعدادهای بالقوه محدود میماند. به خاطر بیاورید هنگامی که کاری را به بهترین نحو به پایان رساندهاید چه احساس خوشی به شما دست داده است. افرادی که احساس خوبی نسبت به خوددارند، معمولاً احساس خوبی نیز نسبت به زندگی خواهند داشت. آن ها میتوانند با اطمینان به خود و اطرافیان، با مشکلات و مسئولیتهای زندگی مواجه شوند و از عهده آن ها برآیند(بیابانگرد، ۱۳۷۳).
عزتنفس[۱]
تجاربی که انسان در راستای هر مؤلفه به دست میآورد، نقش اساسی را در ارزیابی از خود ایفا میکند. این فرایند ارزیابی یا قضاوت، توصیفهای درونی از خود را میسر میکند که عزتنفس نام میگیرد و بهمنزله بیانیهای در چگونگی احساس فرد درباره خویش محسوبمیشود. «عزتنفس سالم» را میتوان مورد تقویت قرارداد و یا اینکه آن را از مسیر اصلی منحرف ساخت. شخص با عزتنفس قویتا حدودی قادر است که در خود جنبههای مثبت پنج مؤلفه عزتنفس را تحقق بخشد. در صورت فقدان مؤلفههای مذبور شخص دچار ناپایداری، بیهودگی و ناتوانی میشود (میرعلی یاری، ۱۳۷۹).
پنج مؤلفه عزتنفس از دیدگاه جامعنگر «اینرونر» (۱۹۸۲)، در ارتباط با نظریه خود نشأتگرفته است. در اینجا بهاختصارتوصیفهایی در رابطه با هر مؤلفه عرضه میشود. توصیف موارد توسط «بربا» (۱۹۸۹)، مطرحشده است:
-
- امنیت[۲]: احساس اطمینان قوی است که شامل این نکات میشود: احساس راحتی و ایمنی، وقوف در آنچه از وی انتظار میرود، توانایی وابستگی به افراد و موقعیتها و درک قواعد و محدودیتها.
دارا بودن احساس قوی امنیت (میتوانم از پشتیبانی دیگران برخوردار شوم)، پایهای است که ساختار مؤلفههای دیگر بر آن اساس پایهریزی میگردد. ازاینرو کودکان باید قبل از انجام هر عملی نسبت به آن اطمینان خاطر حاصل نمایند. چنانچه کودک احساس ناامنی و خطر نماید (نسبت به آنچه از من انتظار میرود، مطمئن نیستم) در جذب مؤلفههای دیگر عزتنفس با مشکل مواجه خواهد شد. (میرعلی یاری، ۱۳۷۹).
- امنیت[۲]: احساس اطمینان قوی است که شامل این نکات میشود: احساس راحتی و ایمنی، وقوف در آنچه از وی انتظار میرود، توانایی وابستگی به افراد و موقعیتها و درک قواعد و محدودیتها.
-
- خود پذیری: خود پذیری احساس فردیتی است که اطلاعات درباره خود را دربرمی گیرد توصیف دقیق و واقعبینانه از خویش برحسب نقشها، اسناد و ویژگیهای جسمانی. فردی که واجد خود پذیری قوی باشد (من خودم را دوست دارم)، خویشتن را میپذیرد، احساس فردگرایی، شایستگی، کفایت و تحسین از خود دارد. ولی فردی که احساس خود پذیری ضعیفی دارد (من خود را دوست ندارم)، در پذیرش خود، فاقد اراده است.(میرعلی یاری، ۱۳۷۹).
-
- پیوند جویی: پیوند جویی احساس پذیرش با مقبولیت است بهویژه در روابطی که مهم قلمداد میشوند. همچنین به معنای احساس پذیرفته شدن و مورداحترام قرار گرفتن از سوی دیگران به کار میرود. افرادی که دارای احساسات پیوند جویی قوی باشند (احساس تعلق داشتن)، رابطه راحت و رضایتمندی با دیگران برقرار میکنند. حالآنکه احساس پیوند جویی ضعیف در فرد (کسی نمیخواهد با من باشد)، منجر به انزواطلبی و احساس بیگانگی وی خواهد شد.
-
- رسالت: در این مؤلفه، دارا بودن هدف و انگیزه در زندگی موردنظر است. بهطوریکه به خویشتن رخصت دهد تا اهداف واقعبینانه و قابل حصولی داشته باشد و در قبال پیامدهای تصمیمات خود، احساس مسئولیت نماید. فرد برخوردار از احساس تعهد قوی (من اهداف مهمی دارم)، قادر است عملی را آغاز کند و بر اساس طرح و نقشه، آن را پی گیرد؛ اما کسی که حس تعهد ضعیفی دارد (من گیج هستم و نمیدانم چه باید بکنم)، در قبال اعمال خود مسئولیتی احساس نمیکند و در هنگام مواجهه با مشکل راه حل های مختلف را مورد کاوش قرار نمیدهد.