چنینیافتههایی هرچند ابتدایی است اما نشان میدهد که نگرانی بیمارگونه در بافت اختلال اضطراب فراگیر، ممکن است تحت تاثیر عوامل دیگری نیز قرار بگیرد (به عنوان مثال، عقاید مختلف درباره نگرانی و بدتنظیمی هیجانی افزایش یافته) که آن را به طور معناداری از نگرانی بیمارگونه خارج از بافت اختلال اضطراب فراگیر متمایز میکند (دیوی و ولز، ۲۰۰۶).
۲-۱-۷- نقش نگرانی در آسیب شناسی روانی
پیش از این، نگرانی به عنوان نشانه ای ساده یا اثر جانبی اضطراب درنظر گرفته می شد و موضوعی ویژه به حساب نمی آمد تا به تنهایی مورد مطالعه قرار گیرد. به عنوان مثال به عقیده اونیل[۷۹] (۱۹۸۵؛ به نقل از دیوی و ولز، ۲۰۰۶)، نگرانی از طریق مکانیسمی که برای اضطراب به کار برده می شود (یعنی غرقه سازی)، خاموش خواهد شد و بنابرین نیازی نیست تا به عنوان ساختی مجزا شناخته شده و یا مورد درمان قرار گیرد.
اما بورکووک (۱۹۸۵؛ به نقل از دیوی و ولز، ۲۰۰۶) مخالف این عقیده بود و اظهار داشت که نگرانی، مؤلفه ی شناختی اضطراب است و با مؤلفه های فیزیولوژیکی و رفتاری اضطراب ارتباط دارد، از این رو نیاز است که شناسایی و درک شود.
بنابرین بر اساس تحقیقات اولیه، ممکن است که نگرانی عامل علی در اضطراب باشد که این عقیده در تضاد با رویکردی قرار میگیرد که نگرانی را فقط به عنوان بخشی از پدیدار شناسی درنظر می گیرند (دیوی و ولز، ۲۰۰۶). در واقع نگرانی شدید و غیر قابل کنترل، نشانه مشترک همه اضطراب ها و اختلال های روانی نیز هست (بارلو، ۱۹۸۸؛ به نقل از سیموس، ۱۳۸۴).
۲-۱-۷- ۱- اختلال اضطراب فراگیر
در چند دهه ی گذشته، پژوهش روی نگرانی رشد قابل توجهی داشته است. بخشی از آن به این
دلیل است که امروزه نگرانی به عنوان خصیصه ی اصلی اختلال اضطراب فراگیر درنظر گرفته می شود (دیوی و ولز، ۲۰۰۶).
افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر معتقدند که نگرانی به آن ها کمک میکند تا ذهن خود را از موضوعاتی که در آن ها هیجان شدیدی ایجاد میکند، دور کنند (بورکووک و رومر، ۱۹۹۵؛ فریستون، ریوم[۸۰]، لیتارت[۸۱]، داگاس و لدوکر، ۱۹۹۴؛ به نقل از نیومن[۸۲]و لیرا[۸۳]، ۲۰۱۱). حمایت های پژوهشی متعددی وجود دارد که نشان میدهد افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، از نگرانی به عنوان راهبردی برای کنترل برانگیختگی هیجانی استفاده میکنند (نیومن و لیرا، ۲۰۱۱).
اختلال اضطراب فراگیر یکی از شایع ترین اختلالات است و هم چنین همبودی بالایی با سایر اختلالات اضطرابی و خلقی دارد (دیوی و ولز، ۲۰۰۶). علاوه بر اختلال اضطراب فراگیر ، که نگرانی خصیصه ی اصلی آن است، این مؤلفه در بسیاری از اختلالات دیگر نیز نقش دارد. در ذیل به نقش نگرانی در هر یک از این اختلالات، به اختصار اشاره می شود.
۲-۱-۷- ۲- اختلال وحشت زدگی
افراد مبتلا به اختلال پانیک، در این خصوص که چه زمانی حمله ی بعدی آن ها اتفاق خواهد افتاد و این که آیا آن ها این توانایی را خواهند داشت که با آن مقابله کنند یا خیر، پریشانی قابل توجهی را تجربه میکنند.
همانند آن چه که در نگرانی اتفاق می افتد، در اختلال پانیک نیز این آشفتگی بر پیامدهای منفی آینده که ماهیتی مبهم دارند متمرکز می شود و نتیجه ی آن به جای حل مشکل، ایجاد مشکلات بیش تر است (دیوی و ولز، ۲۰۰۶)
۲-۱-۷- ۳- اختلال اضطراب اجتماعی
اضطراب اجتماعی با ” ترس از یک یا چند موقعیت اجتماعی یا عملکردی که در آن شخص با افراد ناآشنا مواجه می شود و یا احتمال مورد مداقه ی دیگران قرار گرفتن در آن است “، مشخص می شود (انجمن روان پزشکان امریکا، ۲۰۰۰؛ به نقل از دیوی و ولز، ۲۰۰۶).
اضطراب انتظاری یک خصیصه ی مشخص در اضطراب اجتماعی است. این افراد به طور مداوم در خصوص موقعیات اجتماعی و عملکردی در آینده، انتظار مشکلات مختلفی که میتواند ایجاد شود، طرح ریزی شود و تکرار شود، می اندیشند. با این حال این تلاش ها بی اثر است زیرا اضطراب باقی می ماند (ولز، ۱۹۹۷؛ به نقل از دیوی و ولز، ۲۰۰۶). این تفکر مداوم و نشخوارگونه که در میان افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی دیده می شود، مشابه با آن چیزی است که در نگرانی رخ میدهد.
۲-۱-۷- ۴- اختلال اضطراب سلامتی
نگرانی، خصیصه ی اضطراب سلامتی[۸۴] نیز میباشد. وارویک[۸۵] و سالکووسکیس[۸۶] (۱۹۹۰؛ به نقل از دیوی و ولز، ۲۰۰۶) افراد مبتلا به اضطراب سلامتی را با “اشتغال فکری به نگرانی در خصوص سلامتی و نشخوار فکری درباره ی این که نشانه ها چه معنایی دارند” توصیف میکنند.
به نظر میرسد که باورها درباره مزایای نگرانی نیز در زیر گروهی از بیماران مبتلا به اضطراب سلامتی وجود دارد (ولز و هاکمن[۸۷]، ۱۹۹۳؛ به نقل از کلارک و فربورن، ۱۳۸۵)؛ این افراد تصور میکنند که نگرانی درباره سلامتی و تندرستی جنبه محافظت کننده دارد (کلارک و فربورن، ۱۳۸۵).
۲-۱-۷- ۵- اختلال وسواس فکری- عملی
اختلال وسواس فکری- عملی و اختلال اضطراب فراگیر، آنقدر وجوه مشابه دارند که ادبیات پژوهشی قابل ملاحظه ای برای مقایسه ی این دو اختلال وجود داشته باشد. نتایج کلی نشان میدهد
که نگرانی و وسواس ها قابل تمییز از یکدیگر هستند (به عنوان مثال لانگلویس[۸۸]، فریستون و لدوکر، ۲۰۰۰؛ ترنر، بیدل[۸۹] و استانلی[۹۰]، ۱۹۹۲؛ به نقل از دیوی و ولز، ۲۰۰۶). با این حال به نظر میرسد که نگرانی هم به عنوان بخشی از پدیدارشناسی اختلال وسواس فکری- عملی درنظر گرفته می شود و هم به عنوان عامل بالقوه ای که منجر به پایداری آن می شود.
تالیس و دسیلوا[۹۱] (۱۹۹۲؛ به نقل از دیوی و ولز، ۲۰۰۶) دریافتند که نگرانی در اختلال وسواس فکری- عملی، ارتباط نیرومندی با خرده مقیاس های وارسی و شک و تردید دارد تا با خرده مقیاس های شست و شو و کندی؛ و به این نتیجه رسیدند که در حقیقت نگرانی، رفتار وارسی را برمی انگیزاند.
فریستون، لدوکر، ریوم، لیتارت، گاگنون[۹۲] و تیبادیو[۹۳] (۱۹۹۴؛ به نقل از دیوی و ولز، ۲۰۰۶) معتقدند که نگرانی و وارسی، بیش تر از آن که از نظر کارکرد به یکدیگر شباهت داشته باشند، از نظر فقدان کنترل ادراک شده بر افکار ناخواسته و آشفته کننده با یکدیگر مرتبط هستند. به این معنی که ممکن است هر دو، راهبردهایی را به کار برند تا با اضطراب عدم کنترل بر افکار، مقابله کنند.
۲-۱-۷- ۶- اختلال استرس پس از سانحه
فرایندهای نگران گونه، مشخصه ی اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) میباشد و به عنوان عاملی در تشدید و تداوم این اختلال در نظر گرفته شده است (ولز و متیوز، ۱۹۹۴؛ به نقل از دیوی و ولز، ۲۰۰۶). به اعتقاد اهلرز[۹۴] و استیل[۹۵] (۱۹۹۵؛ به نقل از دیوی و ولز، ۲۰۰۶) تفاسیر منفی از معنی یادآوری های مداوم در خصوص اتفاق آسیب زای گذشته (شاخص بیان کننده ی آسیب های جبران ناپذیری که افراد از اتفاق آسیب زا می بینند) منجر به پیشبینی اتفاقات منفی در آینده و نیز نشخوار فکری در خصوص اتفاق آسیب زای گذشته می شود.