بحران هویت
بحران به معنی تنش و تضاد یا خروج از حالت تعادل و انحراف از حقیقت است. به عبارت دقیق تر «بحران را میتوان موقعیت یا ظرف خاصی دانست که بر اثر آن گروه قومی مورد نظر زنان، مردان… به سبب شرایط خاص تاریخی و یا شرایط نوظهور، از شناخت دقیق حقیقت وجودی و حقوق خویش و نیز شناساندن آن ها به دیگران باز ماندهاند، به شکلی که نه تنهـا این گروه در این رهگذر، بین وهم و واقعیت معلق است، بلکه دیگران نیز از شناختن درست آن، عاجز می باشند.»
افراد در وضعیت بحران هویت اجتماعی، نقش خود را در گروه نمیدانند و در سطح کلانتر، جامعه کارکرد خود را از دست می دهد، جامعه دچار سردرگمی و آنومی می گردد، نهادهای اجتماعی از حالت تعادل خارج می شوند و منزلت اجتماعی افراد لطمه میبینند. در مقابل، بحران هویت فردی به معنی عدم توانایی فرد، در قبول نقشی است که جامعه از او انتظار دارد.
مشکلترین مسئله جوانی در رشد شخصیت و تثبیت هویت این است که فرد نه تنها بخواهد که بزرگسال باشد و در همین جهت برنامهریزی کند، بلکه باید قادر به تشخیص و پذیرش نیروهای متضاد در شخصیت خود نیز بشود و راههای موثرتر کنترل خویش را بشناسد. (حدود ۲۰ الی ۲۵ سالگی). چگونگی تثبیت هویت در جوانی به وقایع مهم در زندگی فرد در این دوره بستگی دارد. به عنوان مثال هویت شغلی و اجتماعی کسی که پس از تحصیلات دبیرستانی به یکی از رشتههای معلمی وارد میشود، با کسی که به یکی از رشتههای مهندسی وارد میشود. متفاوت خواهد بود این هویتهای گوناگون به طور مسلم تاثیرات خود را بر چگونگی سایر جوانب هویت افراد نیز به جای خواهند گذاشت.
اگر در سالهای کودکی و نوجوانی خانواده بیشترین تاثیر را بر شکلگیری هویت بر عهده داشت، اینک در دوره جوانی، محیط زندگی اجتماعی و خود جوان نقش اساسی در تثبیت هویت ایفا میکند. به نظر میرسد که تحولات رشد دوره جوانی، بیش از آنکه نتیجه یک تکامل تعامل میان موجود زنده و محیط باشد، یک مجموعه تغییرات پی در پی متاثر از عوامل محیطی است. امروز کمتر کسی را میتوان یافت که فکر کند رشد شخصیت همراه با کامل شدن رشد بدنی متوقف میشود.
شاخصههای بحران هویت
چگونه میتوان بحران هویت را تشخیص داد؟ علائم و نشانه های آن چیست؟
مطابق مهندسی و برنامه ریزی اجتماعی، علائم و شاخصههای آسیب شناختی نشانگر حالت مرضی جامعه است. زیرا جامعه همانند جسم انسان دچار آفتهایی می شود، همان طور که در زمان بیماری جسم، بر اساس علائم بالینی میتوان نوع بیماری، علل و درمان آن را تشخیص داد؛ همان طور بیماریهای اجتماعی نیز دارای علائمی هستند که به کمک آن ها، میتوان بیماری را تشخیص داد و معالجه کرد
تحقیقات انجام شده
در این قسمت به علت یافت نشدن عنوان های دقیقا مرتبط با پژوهش حاضر، موارد نزدیک و مشابه با عنوان این تحقیق آورده شده است.
۲-۷- تحقیقات خارجی
سرانو و ردریگز[۱۴۸] ( ١٩٩٣ ) در تحقیقی تأثیر خصوصیات فردی را در کارایی مذاکره کنندگان که عزت نفس و سلطه گری بالایی داشتند مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش آنان نشان دادند که اضطراب اجتماعی آنهانسبت به دیگر افرادی که این خصلت ها در آن ها پایین بود، کمتر بوده است .( به نقل از نیسی و همکاران، ١٣٨۴ )
روث، لیزا و جودیت[۱۴۹](۱۹۹۳)، طی مطالعه ای رابطه ی بین عزت نفس و اضطراب اجتماعی را در زنان مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که عزت نفس رابطه ی منفی با اضطراب اجتماعی دارد.
سانگ (۱۹۹۴ ) در تحقیقی به بررسی میزان رضایتمندی جنسی بین زوجهای کره ای – آمریکایی در ایالت های غربی دست زد. نتایح حاصله حاکی از این بود که شوهران از کیفیت روابط جنسی خود بیشتر از زنان رضایت نشان میداد ند همچنین مشخص شد عزت نفس بیشتر بر نگرش مثبت، همدلی و همدمی زن و شوهر با ارضای جنسی کامل در رابطه است و رضایت جنسی در سنین زوجین جوانتر بیشتر دیده می شد و تفاوت فرهنگی بین زوجین از میزان ارضای جنسی طرفین می کاست (سانگ، ۱۹۹۴ به نقل از فرحبخش ۱۳۸۷).
پذیرش پایین خود، اولین خصیصه ی فوبی اجتماعی تلقی شده است و در مدل های شناختی اضطراب اجتماعی، طرحواره ی منفی از خود مهمترین مؤلفه ی اضطراب اجتماعی تلقی شده است (کلارک و ولز[۱۵۰]، ۱۹۹۵).
بک، امری و گرینبرگ[۱۵۱](۱۹۹۶)، نشان دادند که افراد از نظر اجتماعی مضطرب، بیان های منفی از خود و باورهای منفی از ارزیابی خود بیشتری در مقایسه با افراد غیر مضطرب گزارش کردند. به اندازه ای که شناخت های معطوف بر ارزیابی های منفی از خود نقش مهمی در ایجاد و دوام اضطراب اجتماعی ایفا میکند، باید انتظار سطوح نسبتا پایین عزت نفس در افراد دارای اضطراب اجتماعی را داشت (مسعود نیا،۱۳۸۸).
در زمینه ی اسنادهای شخصی و اضطراب اجتماعی، برخی مطالعات نشان دادهاند که این افراد ویژگی های منفی را در توصیف خود تأیید نمی کنند و یا قویا اسنادهای مثبت را در توصیف خود رد نمی کنند. بلکه درجاتی از هر اسنادی را میپذیرند که متعادل تر از اسناد های افراد غیر مضطرب است(مانسل و کلارک[۱۵۲]، ۱۹۹۹).
پژوهشگران کوشیده اند تاثیر عامل جنس را بر اضطراب اجتماعی بررسی کنند. نتایج مطالعات مختلف نشان دادهاند که ترس از ارزیابی منفی نگرانی درباره ی تصور از خود در دختران بیشتر از پسران است (ایندر بیتزن- نولان و والترز،۲۰۰۰؛ مالت و رودگز- تام،۱۹۹۹؛ پاکلک و ویدک،۲۰۰۸).
پژوهشها نشان داده که بین دو جنس از نظر مؤلفه های رفتاری اضطراب اجتماعی تفاوتی وجود ندارد (پاکلک و ویدمار،۲۰۰۰؛ پاکلک و ویدمار،۲۰۰۸).
کولز و تیورک، هیمبرگ، فرسکو[۱۵۳] ( ۲۰۰۱ ) هورلی، ویلیامز، گانزالوز و گوردون[۱۵۴] ( ۲۰۰۴ ) منسل و کلارک[۱۵۵] ( ۱۹۹۹) ، اخیراًً ویکز، هیمبرگ، رودباوت[۱۵۶] ( ۲۰۰۸ ) ویکز ، هیمبرگ، رودباوت و نورتون[۱۵۷] ( ۲۰۰۸) در پژوهش های خود، ترس از ارزیابی منفی توسط دیگران را در تشدید اضطراب اجتماعی در افراد مهم یافته اند، که باعث می شود آن ها از حضور در بعضی موقعیت ها اجتناب کنند
پژوهش ها نشان دادهاند که آموزش ابراز وجود میتواند بر مشکلاتی که دارای جنبههای شناختی و رفتاری همانند اضطراب، افسردگی، هراس های اجتماعی و افزایش تعاملات اجتماعی هستند، اثر گذار باشد (چارلز و استوارت[۱۵۸]،۱۹۹۱، ص ۱۷۳، ارلیجز[۱۵۹]، ۲۰۰۵).