نه تنها مقایسه قهرمانان مختلف جهان کار جالبی است بلکه همچنین رویکرد آن ها در تفسیر بازیها نیز جالب است. بازیکنان واقعیت محور اغلب تمایل دارند بازی را به واسطه تعداد زیادی از شاخه های عینی توضیح دهند، در حالی که بازیکنان متمایل به مفاهیم کلی اغلب ترجیح میدهند اتفاقات بازی را گفتاری و نسبتاً با واریانتهای اندک توضیح دهند و از نوشته های تفسیری خود حمایت کنند.
یک مجموعه بازی از تعدادی از قهرمانان جهان ذکر شده را انتخاب کنید و ببینید منظورم چیست! دو بعد ذکر شده، ما را با یک ماتریکس دو در دوی استاندارد شامل چهار ربع صفحه متمایز مواجه میکنند. بازیکنانی که در ربع صفحه منطق ـ واقعیات قرار می گیرند عملگرا نامیده میشوند، بازیکنان شهود ـ واقعیات، کنش گرا نامیــده میشوند، بازیکنان شهود ـ مفهوم کلی، بازتاب گرا هستند، در حالی که بازیکنان منطق ـ مفاهیم کلی میتوانند نظریه گرا معرفی شوند. برای هر نوع که در شکل آمده اند و تاکنون به آن اشاره کردم توضیح مختصری دادم تا خصوصیت آن نوع روشن شود. نظریه گراها مشتاق هستند که تئوریها و مدلهایی را ایجاد کنند که بتوانند به شکل منطقی آن ها را در هر موقعیتی به کار گیرند.
بازتاب گراها به طور عمده علاقه مند به ملاحظه و ارزیابی شماری از گزینه های متناوب گسترده در موقعیت ایجاد شده هستند به جای اینکه مدلهای فراگیر را ایجاد کنند. کنش گراها رفتار آزمایش و خطا را به نمایش میگذارند و اینکار را با ترکیب واقعیات مشاهده شده و شهود خاص خودشان انجام میدهند، به طور مثال آمادگی دارند تا قربانیهای درزامدت و مبهم را بیازمایند.
عملگراها از طرف دیگر بر محاسبات خودشان تکیه میکنند. اگر محاسبات نشان دهند که یک قربانی قدرتمند است، آن را انجام میدهند اما برای اینکار احتیاج دارند که به واسطه مدرک عینی و قاطع آن را تأیید کنند.
در دنیای کسب و کار، انواع واقعیت محور (عملگراها و کنش گراها) آشکارا خیلی زیادتر از انواع مفهوم کلی (نظریه گراها و بازتاب گراها) در موقعیتهای مدیریتی هستند. این نسبت در حدود سه به یک میباشد. دلیل این موضوع، تأکید موجود روی ارقام و اعداد عینی در کسب و کار مدرن است. مدیران واقعیت محور ملقب به انجام گران هستند، در حالی که انواع مفهوم کلی ملقب به متفکران هستند.
مطمئن نیستم که نسبت در اینجا شبیه نسبت مربوط به شطرنج باشد. در اینجا فرض می کنم شمار بازیکنان مفهوم کلی حداقل معادل تعداد بازیکنان واقعیت محور است. یک راه برای اثبات این موضوع نگاه کردن به سیزده قهرمان نخستین جهان میباشد (بدون ورود به این بحث که چه کسی واقعاً بعد از کاسپاروف ـ کرامنیک یا قهرمانان جهان فیده آمد). از دید من هفت نفر از این قهرمانان در مقوله انجام گران قرار می گیرند (لاسکر، آلخین، ایوه، تال، اسپاسکی، فیشر و کاسپاروف) در حالی که شش نفر ازنوع متفکران هستند (اشتاینیتز، کاپابلانکا، باتونیک، اسمیسیلوف، پتروسیان و کارپف). این موضوع نشانگر آن است که در شطرنج، انواع ذکر شده با نسبت نزدیک به هم در مقایسه با کسب و کار میباشند. سعی کرده ام قهرمانان جهان و شماری از بازیکنان طراز اول گذشته و معاصر را در این ماتریکس جای دهم:
بازتاب گراها
کاپابلانکا، اسمیسیلوف، پتروسیان، کارپف، آدامز
کنش گراها
تال، آناند، شیروف، موروزویچ
شهود
نظریه گراها
اشتاینیتیز، تاراش، نیمزویچ، باتوینیک، کرامنیک
عملگراها
لاسکر، آلخین، ایوه، اسپاسکی، فیشر، کاسپاروف، کورچنوی
منطق
مفاهیم کلی
واقعیات
در مورد جایگاه همه بازیکنان ذکر شده ممکن است با من موافق باشید یا نباشید.
این موضوع خوب است و به سادگی نشان میدهد که کار کردن با شخصیت آدمی (در کسب و کار، شطرنج یا زندگی واقعی) یک علم دقیق نیست. این موضوع همینطور دلالت بر این نکته مهم دارد که تمام بازیکنان قـوی میتوانند با سبکهای متفاوتی سازگار شده و بازی کنند. اما اگرچه سازگار شدن مطابق پوزیسیون فرضی برای همه شطرنجبازان حائز اهمیت فراوان است، هنوز جنبههای مشخصی از بازی هستند که به شکل عمیق و درونی آن ها را ترجیح میدهیم و از جنبههای دیگر بهتر بازی میکنیم.برای شناسایی نوع خودتان، نیازمند آن هستید که عمیقاً در درون خودتان کاوش کنید و ارزیابی کنید که به کجا تعلق دارید (و نه جایی که می خواهید تعلق داشته باشید).
۲-۱۴-پیشینه پژوهش
۱-۲-۱۴-پیشینه پژوهش در ایران
امینی (۱۳۹۲) در پژوهشی با عنوان رابطه بین تاب آوری و فرسودگی شغلی پرستارانبا روش توصیفی- همبستگی بر روی ۳۰۴ نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان های شهر تهران که در سال ۱۳۸۹ مشغول بهکار بوده اند، به طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و با بهره گرفتن از پرسشنامه فرسودگی شغلیو پرسشنامه مشخصات دموگرافیکبه این نتایج دست یافتند که ۳۲ درصد از پرستاران، فراوانی و ۹/۹ درصد شدت خستگی عاطفی را در حد بالا، در مؤلفه فراوانی و شدت مسخ شخصیت، به ترتیب ۷/۲۵درصد، و ۱/۱۸ درصد پرستاران در حد بالا ، ۱/۴۲ درصد، مؤلفه فراوانی و ۲/۶۰درصد شدت عدم موفقیت فردی را در حد بالا تجربه کرده بودند. همچنین این فرضیه که بین فرسودگی شغلی و تاب آوری پرستارانرابطه معنیدار وجود دارد،تأیید شد.