در بررسی عزت نفس اولین بار توسط ویلیام جیمز[۸۹](۱۸۹۰) انجام شده است. وی به توضیح تمیز بین خود شناخته و خود شناسانده پرداخت و آن را به سه عنصر مادی(بدن، خانواده و خانه)، اجتماعی(فرد در عین داشتن سطوح مختلف اجتماعی برای سایر افراد قابل شناخت است) و روحانی(حالت هوشیاری و تمایلات) تقسیم کرد. او معتقد بود که تصور فرد از خود در حین تعاملات اجتماعی، یعنی زمانی که متولد شده و مورد شناسایی دیگران قرار دارد شکل میگیرد(بابایی، ۱۳۸۵). به عبارت دیگر، وی عزت نفس را تابع کسری از موفقیتها بر انتظارات خود میداند، به طوری که هر چه موفقیتهای شخص بیشتر از انتظاراتش باشد، عزت نفس او نیز بیشتر خواهد بود و در صورتی که عکس آن صادق باشد، عزت نفس کمتری خواهد داشت(اسلامی نسب، ۱۳۷۳: ۵۸).
واژه عزت نفس تعاریف مختلفی دارد، به عقیده برخی محققان عزت نفس عبارت است از ارزشی که خصوصیات و صفات روانی خودپنداره برای فرد دارد که از اعتقادات فرد در مورد تمام چیزهایی که در او وجود دارد ناشی می شود(باقرزاده و همکاران، ۱۳۸۴). عزت نفس به معنی پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خویشتن احساس می کند، شخصی که از عزت نفس برخوردار است خود را به گونه مثبتی ارزیابی نموده و برخورد مناسبی نسبت به خود و دیگران دارد(انصاری و همکاران، ۱۳۸۰). سیف(۱۳۶۸)، در تعریف عزت نفس چنین آورده است: «نیاز به احترام به خود، به عبارت دیگر عزت نفس عبارت است از نیاز به کسب موفقیت و تأیید یا نیاز به ایجاد تصور مثبت درباره خود، دیگران و اینکه دیگران او را فردی قابل احترام بدانند»(ستوده، ۱۳۸۰: ۱۲۴). به نظر”کوپراسمیت”[۹۰](۱۹۶۷)، به طور کلی ارزیابیهایی که فرد از خود می کند عزت نفس او را تشکیل میدهد. هم چنین عزت نفس درجه تصویب، تأیید و ارزشمندی است که شخص نسبت به خود احساس می کند(بیابانگرد، ۱۳۸۲: ۳۵). مزلو[۹۱] عزت نفس را عبارت از شایستگی، توانمندی، کفایت، اطمینان، استقلال و آزادی میداند که اگر ارضا شود، افراد احساس ارزشمند بودن، توانا بودن، ثمربخش بودن و اعتماد به نفس و در غیر این صورت احساس حقارت، درماندگی و ضعف می کند(گیج و برلانیر[۹۲]، ۱۳۷۴: ۶۵).
عزت نفس در هر فرد بر اساس ترکیبی از اطلاعات عینی در مورد خودش و ارزشهای ذهنی که برای آن اطلاعات قائل است بنا نهاده می شود. نحوه شکل گیری عزت نفس را از طریق تفکر در مورد خود ادراک شده و خود ایدهآل میتوان بررسی کرد خود ادراک شده همان خود پنداره میباشد؛ یعنی دیدگاه عینی فرد در مورد مهارت ها صفات و ویژگیهایی که در خود میبیند یا فاقد آن است. خود ایدهآل عبارت است از اینکه هر فرد دوست دارد خود داشته باشد زمانی که خود ادراک شده و خود ایدهآل با هم همتراز باشند. فرد از عزت نفس بالایی برخوردار است(بیابانگرد، ۱۳۸۲: ۲۳). وجود شکاف و فاصله بین خود ادراک شده و خود ایدهآل عاملی است که مشکلات مربوط به عزت نفس را به وجود میآورد. خود پنداره و به تبع آن عزت نفس بر اساس ترکیبی از مسائل و موضوعاتی که در زندگی برای ما اهمیت دارند ساخته شده است. اگر فرد زمینههایی را که در آنها فعالیت داشته است باارزش بداند، عزت نفس کلی او بالا خواهد بود. در حالی که اگر وی آن زمینه ها را بیارزش بداند عقاید منفی در مورد خودش خواهد داشت. نقش والدین در تحول عزت نفس در کودک بسیار مهم است همچنین میزان عزت نفس و شایستگی خود والدین حائز اهمیت است. چرا که کودکان نظارهگر و چگونگی درگیری رویارویی با دشواریها و میزان شایستگی آنها هستند(حسینی، ۱۳۸۰).
۲-۱-۵-۱- چهار شرط عزت نفس عبارتند از:
۱- همبستگی
احساس همبستگی وقتی به وجود می آید که فرد از پیوندهایی که برای او مهم هستند و دیگران آنها را تأیید میکنند راضی باشد(کلمز و همکاران(؟)؛ ترجمه علی پور، ۱۳۷۳: ۷۶).
۲- بی همتایی
احساس بیهمتایی وقتی به وجود می آید که افراد بتواند صفات و ویژگیهایی را که موجب تفاوت و تمایز او از دیگران می شود، بشناسد، به آن ها احترام بگذارد و به سبب داشتن آن صفات مورد احترام و تأیید دیگران قرار گیرد(کلمز و همکاران(؟)؛ ترجمه علی پور، ۱۳۷۳: ۷۶).
۳- قدرت
احساس قدرت وقتی به وجود می آید که نوجوان بداند منابع، فرصت و قابلیت آن را دارد که به طرق عمده در شرایط زندگی خویش تأثیر بگذارد(کلمز و همکاران(؟)؛ ترجمه علی پور، ۱۳۷۳: ۷۶).
۴- الگوها
نکات راهنمایی هستند که نوجوان به مدد آنها الگوهای انسانی، فلسفی و عملیات برای خویش فراهم می کند تا او را در استقرار ارزشهای معنادار، هدفها، آرمانها و معیارهای شخصی کمک کند(کلمز و همکاران(؟)؛ ترجمه علی پور، ۱۳۷۳: ۷۷).
دو جنبه مهم خویشتن عبارت است از: عزت نفس و هویت. عزت نفس جزئی از خویشتن است که به ارزشیابی کلی فرد مربوط می شود. عزت نفس علاوه بر این اشاره به ارزش خویشتن یا تصور خویشتن، انعکاس کفایت کلی فرد و رضایتمندی افراد از خودشان اشاره دارد. تداوم عزت نفس پایین با عدم پیشرفت تحصیلی، افسردگی، اختلال خوردن و بزهکاری پیوند دارد. چهار نکته کلیدی افزایش عزت نفس عبارتند از: شناسایی علت عزت نفس پایین و حوزه ها و اجزائی از خویشتن که برای فرد اهمیت دارد. فراهم آوردن حمایت عاطفی و تأیید اجتماعی، کمک به پیشرفت، توسعه مهارت های انطباقی(سانتراک، ۱۳۸۵: ۱۴۶). بعضی بر این باورند که افراد دارای عزت نفس بالا، نسبت به افراد همسن خود، از کارآمدی، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی بهتری برخوردارند(بیابانگرد، ۱۳۷۲: ۳۳). ارضاء نیاز به عزت نفس، به فرد اجازه میدهد تا نسبت به قابلیت، ارزشمندی و کارآمدی خود اطمینان یابد و البته عدم تأمین این نیاز، سبب بروز احساس کهتری و ناتوانی نسبت به حل مشکلات می شود(حقیقی، ۱۳۷۹: ۱۰۳). هارتر[۹۳](۱۹۹۸) هشت جنبه مجزای خود پندارهی نوجوان را مشخص کردهاست: تحصیلی، شغلی، ورزشی، ظاهر جسمانی، پذیرش اجتماعی، روابط دوستی صمیمانه، جاذبه رمانتیک و کردار(اسلاوین، ۱۳۸۵ :۱۱۰). مارش[۹۴](۱۹۹۳)، پنج خودپندارهی مجزا را مشخص کرد: توانایی کلامی تحصیلی، توانایی ریاضی تحصیلی، روابط با والدین، همجنس و جنس مخالف. به نظر میرسد که عزت نفس کلی یا احساس ارزشمندی، قویاً تحت تأثیر ظاهر بدن و بعد پذیرفته شدن از جانب همسالان قرار دارد(اسلاوین، ۱۳۸۵ :۱۱۰). افرادی که عزت نفس بالاتری دارند، تمایل دارند بیشتر به نقاط قوت خود توجه کنند تا به نقاط ضعف خود. همچنین این افراد برای پذیرش ارزیابیهای مثبت از خود آمادگی بیشتری نشان می دهند. افراد با عزت نفس پایین احتمالاً بیشتر ارزیابیهای منفی را قبول میکنند. در هر صورت سعادت و موفقیت هر فرد در گرو احساس خود ارزشمندی و احترامی است که وی برای خود قائل است. به طور کلی وقتی میزان عزت نفس بالا باشد، فرد فعالیت خود را افزایش میدهد، توانایی خود را در مواجهه با مشکلات و انجام وظایف محول شده در سطح مطلوب و بالایی ارزیابی می کند(حسینی نسب و وجدان پرست، ۱۳۸۱).
افراد دارای عزت نفس پایین
– ناتوانی در قبول تعارف، تعاریف و تمجیدها.
– بیان و اظهارات خود کم بینی، خود را غیر جذاب، بیارزش، احمق، بازنده، بر باد رفته، غیر مهم دیدن و به آسانی خود را سرزنش کردن.